کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراسیابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افراسیابی
لغتنامه دهخدا
افراسیابی . [ اَ ] (ص نسبی ) نسبت است به افراسیاب .
-
جستوجو در متن
-
پیغوی
لغتنامه دهخدا
پیغوی . [ پ َ / پ ِ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به پیغو (مصحف یبغو)، نام عمومی ملوک سرزمین پیغو (یبغو) که قسمتی است از ترکستان : همه ایرجی زاده ٔ پهلوی نه افراسیابی و نه پیغوی . دقیقی .ز یاقوت سیصد کمر پیغوی . اسدی . || تورانی : بدادندش آن نامه ٔ خسروی نوش...
-
خلف
لغتنامه دهخدا
خلف . [ خ َ ل َ ] (اِخ ) نام او خلف بن احمد و او از پادشاهان سلسله ٔ صفاری است : پس از آنکه امیر ابوجعفر احمد کشته شد،پسرش امیر ابواحمد خلف بجای پدر نشست (سال 352 هَ .ق .). و خلف در امارت سیستان طاهربن علی تمیمی را که از طرف مادر به علی بن لیث برادر ...
-
کمند
لغتنامه دهخدا
کمند. [ ک َ م َ ] (اِ) ریسمانی باشد که در وقت جنگ در گردن خصم انداخته به خود کشند و گاهی شخصی یا چیزی را از جای بلند نیز بر آن انداخته به خود می کشند. (آنندراج ) . دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن انداخته به جانب خود کشند. (ناظم الاطباء). پهلوی : ک...