کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افحام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افحام
لغتنامه دهخدا
افحام . [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن اندوه کسی را از شعرگوئی . (ناظم الاطباء). از شعرگوئی بازداشتن کسی را اندوه . (منتهی الارب ). || گریستن کودک چندانکه آوازش سپری شود. || بانگ کردن گوسپند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خاموش گردانیدن بحجت و خصومت . (...
-
واژههای همآوا
-
افهام
لغتنامه دهخدا
افهام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِهْم . (ناظم الاطباء) : ای دریغا عرصه ٔ افهام خلق سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق .مولوی .
-
افهام
لغتنامه دهخدا
افهام . [ اِ ] (ع مص ) فهمانیدن . (منتهی الارب ). فهمانیدن و دریابانیدن . (آنندراج ). دریابانیدن . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجانی ) (زمخشری ) (المصادر زوزنی ). دریاوانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). فهمانیدن و دریافت کنانیدن . فهماندن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ابومحمود
لغتنامه دهخدا
ابومحمود. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد مقدسی . ملقب به شهاب الدین . وفات 665 هَ . ق . اوراست : افحام المماری باخبار تمیم الداری . (کشف الظنون ). و رجوع به احمدبن محمدبن ابراهیم المقدسی شود.
-
درمانیدن
لغتنامه دهخدا
درمانیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) درمانده کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). مانده کردن . (از مجمل اللغة). خاموش کردن . (از دهار). افحام .(دهار) (المصادر زوزنی ). تَفهیه . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة): اعیاء؛ درمانیدن در رفتن . (دهار).|| درماندن . و رج...
-
جدلی
لغتنامه دهخدا
جدلی . [ ج َ دَ ] (ص نسبی ) جنگی و کسی که راغب و مایل به جنگ و جدال و خصومت باشد. (ناظم الاطباء).پیکارکش . (یادداشت مؤلف ). || آنکه بسیارجدل کند. آنکه عادت بجدل دارد. اهل جدل . مرد جدال . (یادداشت مؤلف ). آنکه مباحثه و مناظره کند. کسی که در هر کاری...
-
متکلف
لغتنامه دهخدا
متکلف . [ م ُ ت َ ک َل ْ ل َ ] (ع ص ) آنچه به رنج و زحمت انجام شود. (از فرهنگ فارسی معین ). || آنچه به طبع گران آید، مقابل مطبوع . (از فرهنگ فارسی معین ) : و از فاصله ها یکی در بیشتر طباع خفیف و مطبوع بود یکی ثقیل و متکلف و این قسم را از این سبب ثقیل...
-
حامد حسین
لغتنامه دهخدا
حامد حسین . [ م ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) (میرسید...) موسوی هندی نیشابوری ، صاحب عبقات الانوار، فرزند سیدمحمدقلی . مؤلف ریحانة الادب او را بعنوان صاحب عبقات در حرف «ص » آورده گوید: حجة الاسلام والمسلمین لسان الفقهاء والمجتهدین ترجمان الحکماء والمتکلمین علا...
-
مالیدن
لغتنامه دهخدا
مالیدن . [ دَ ] (مص ) لمس کردن و مس نمودن و دست یاافزار بر چیزی کشیدن و دلک کردن . (ناظم الاطباء). دست کشیدن روی چیزی . چیزی را در دست مکرر فشار دادن . مس کردن . لمس کردن . (فرهنگ فارسی معین ). در اوستا، مرزئیتی ، مرز (جاروب شده )، پهلوی ، مرزیشن (جم...
-
خاورشناسی
لغتنامه دهخدا
خاورشناسی . [ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) عمل خاورشناس . خاورشناسی به رشته ای از معارف بشری اطلاق میشود که بحث از زبان و علم و ادب ملل خاور می کند. از آنجا که موضوع این علم فرهنگ ملل خاور است دامنه ٔ آن در معنای خود بسیار وسیع است و باطلاق عام شا...