کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افتکار
لغتنامه دهخدا
افتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اندیشه نمودن . (ناظم الاطباء). اندیشیدن . تفکر کردن . فکر کردن . تخیل . اندیشه : خویش را در خواب کن زین افتکارسر ز زیر خواب در یقظه برآر. مولوی .هست ذرات خواطر و افتکارپیش خورشید حقایق آشکار. مولوی .گر چه خود اندر محل افتکا...
-
جستوجو در متن
-
فکرة
لغتنامه دهخدا
فکرة. [ ف ِ رَ ] (ع اِ) اندیشه .(منتهی الارب ). اعمال خاطر در چیزی . فِکری ̍. اسم از افتکار است . (از اقرب الموارد). رجوع به فکری شود.
-
مفتکر
لغتنامه دهخدا
مفتکر. [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) فکرکننده . اندیشه کننده : مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم مفتکر توام چنان کز همه چیز غافلم . سعدی .و رجوع به افتکار شود.
-
یقظه
لغتنامه دهخدا
یقظه . [ ی َ ق َ ظَ / ظِ / ی َ ظَ / ظِ ] (از ع ،اِمص ) یقظة. بیداری و هشیاری . (ناظم الاطباء). به معنی بیداری که معمولاً به سکون قاف خوانند، به فتح قاف است . (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز) : خویش را در خواب کن زین افتکارسر ز زیر خواب در یقظه برآ...