کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افتراق
لغتنامه دهخدا
افتراق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). از همدیگر جدا کردن . (غیاث اللغات ). از همدیگر جدا شدن وکردن و پراکنده گردیدن . (آنندراج ). پراکنده و جدا گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقابل اجتماع کردن...
-
واژههای همآوا
-
افتراغ
لغتنامه دهخدا
افتراغ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب بر خود ریختن . (آنندراج ). بر خود آب ریختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر خویشتن آب ریختن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
تبارء
لغتنامه دهخدا
تبارء. [ ت َ رُءْ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . افتراق . (از اقرب الموارد).
-
فرور
لغتنامه دهخدا
فرور. [ ف َرْ وَ ] (اِ) جدایی . جدا شدن . افتراق . (برهان ). فرورد. فروهر. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
افتراقات
لغتنامه دهخدا
افتراقات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ افتراق . و رجوع به حکمت اشراق ص 178 شود.
-
بهت
لغتنامه دهخدا
بهت . [ ب َ ] (ع اِ) سنگی است . (منتهی الارب ).نام یک نوع سنگ . || رخنه . || جدایی و افتراق . || حیرت . (ناظم الاطباء).
-
فرقة
لغتنامه دهخدا
فرقة. [ ف ُ ق َ ] (ع اِمص ) جدائی . اسم است مفارقت را. (منتهی الارب ). اسم به معنی افتراق . (اقرب الموارد). فرقت . رجوع به فرقت شود.
-
بابلیون
لغتنامه دهخدا
بابلیون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام قصبه ای قدیمی است در مصر، در ساحل یمین رود نیل ، نزدیک جدول ترایان ، و مهاجران بابل این شهرک را بنا نهاده و بدین نام خوانده اند. (قاموس الاعلام ترکی ج 2). بابلیون یا باب ِ الیون یا باب ِاللیون . قصرالشمع. شهری بر ساحل شرق...
-
دقیقی
لغتنامه دهخدا
دقیقی . [ دَ ] (اِخ ) سلیمان بن نبین بن خلف بن عوض ، مشهور به تقی الدین .از ادیبان مصر در قرن ششم هجری است که به سال 613 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : اتفاق المبانی و افتراق المعانی ، در لغت . لباب الالباب ، در شرح الکتاب سیبویه . آلات الجهاد ...
-
عموم
لغتنامه دهخدا
عموم . [ ع ُ ] (ع مص ) فراگرفتن همه را. (از منتهی الارب ). همه ٔ افراد را شامل بودن . همگی را شامل شدن ، و عام شدن : عم ّ المطر الارض ؛ باران همه ٔ زمین را فراگرفت . (از اقرب الموارد).- عموم و خصوص مطلق ؛ (اصطلاح منطق ) عبارت از آن است که دو کلی چنا...
-
اکوان
لغتنامه دهخدا
اکوان . [ اَک ْ ] (ع اِ) ج ِ کَون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ کون به معنی مخلوقات و موجودات است و می تواند جمع کائن باشد به معنی پیداشونده . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). ج ِ کون به معنی هستیها. وجودها. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کون شود.-...
-
پراکندگی
لغتنامه دهخدا
پراکندگی . [ پ َک َ دَ / دِ ] (حامص ) پراگندگی . پریشانی . تفرّق . تفرقه . تشتت . شمل . تَذعذع . تبدد. شتات . شَت ّ. (منتهی الارب ). شَعَث . (دهار) (منتهی الارب ). افتراق . نَشر. انتشار. تَقعقع. (منتهی الارب ). استشتات : و داناست به مصالح جمع ساختن پ...
-
شمل
لغتنامه دهخدا
شمل . [ ش َ م َ /ش َ ] (ع اِ) باد شمال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). لغتی است در شَمال (شِمال ) که بادی است . (منتهی الارب ). || کار فراهم آمده ، گویند: فرق اﷲ شملهم ؛ پریشان گرداند خدای کار فراهم شده ٔ ایشان را. (...