کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتخارالدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افتخارالدین
لغتنامه دهخدا
افتخارالدین . [ اِ ت ِ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفتح وزیر سنجر سلجوقی بود. رجوع به لباب الالباب و فهرست آن شود.
-
افتخارالدین
لغتنامه دهخدا
افتخارالدین . [ اِ ت ِ رُدْ دی ] (اِخ ) اسفندیار. رجوع شود به تاریخ افضل ص 78.
-
افتخارالدین
لغتنامه دهخدا
افتخارالدین . [ اِ ت ِ رُدْ دی ] (اِخ ) عبدالمطلب بن فضل هاشمی حلبی از فقهای حنفی بود. او راست : شرح الجامع الکبیر و این کتاب در فقه است . (از اعلام زرکلی ذیل عبدالمطلب ).
-
افتخارالدین
لغتنامه دهخدا
افتخارالدین . [ اِ ت ِ رُدْ دی ] (اِخ ) علی . رجوع به لباب الالباب ج 2 ص 197 شود.
-
افتخارالدین
لغتنامه دهخدا
افتخارالدین . [ اِ ت ِ رُدْ دی ] (اِخ ) ملک سعید محمد نجای از حکمرانان قزوین بود. و هلاکو و پسرش و جمعی از امرای مغول پس از فتح قلاع ملاحده به قزوین آمدند و هجده روز در خانه ٔ افتخارالدین ماندند. وی قناتی حفر کرد وآنرا بر خوابگاه خود وقف نمود. او و ب...
-
افتخارالدین
لغتنامه دهخدا
افتخارالدین . [ اِ ت ِ رُدْ دی ] (اِخ ) محمد بکری . از علمای قزوین بود. مؤلف تاریخ گزیده آرد: اصل افتخاریان قزوین افتخارالدین محمد بکری بود، از نسل ابوبکر و او مردی دانشمند و متقی بود و پیش امام سعید محمدبن یحیی نیشابوری تحصیل کرد.از احفاد او ملک سع...
-
جستوجو در متن
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابوالفتح . وی ممدوح انوری بوده است . رجوع به لباب الالباب ج 2 ص 129 و رجوع به افتخارالدین ابوالفتح طاهر و لباب الالباب ص 131 ج 2 شود.
-
امام الدین یحیی
لغتنامه دهخدا
امام الدین یحیی . [ اِ مُدْ دی ی َح ْ یا ] (اِخ ) (ملک سعید...) در زمان منکوقاآن با برادرش ملک افتخارالدین محمد بخاری بوده است در حکومت قزوین شرکت داشته و توأماً بیست و هفت سال حکومت کرده اند. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 842).
-
افتخاریان
لغتنامه دهخدا
افتخاریان . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) نام خانواده ای از سادات و علمای قزوین بود و از جمله ٔ آنان ملک سعید افتخارالدین محمدبن ابونصر بود که کتاب کلیله و دمنه را بزبان مغولی ترجمه کرده . (از کتاب از سعدی تا جامی ). و رجوع به تاریخ گزیده صص 842 - 843 و فهرست آن...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمد خوارزمی حنفی ،ملقب به افتخارالدین . مولد وی بسال 647 هَ . ق . است و نزد دمیاطی و ابن مشرف و جز آنان تلمذ کرده است و چند کتاب بنظم آورده و نیز شرح حال خویش را در رساله ای بنگاشته است . او در دهه ٔ آخر محرم سال 741 ...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالرشید البخاری . او راست : کتابی بنام خلاصة الفتاوی . زیلعی محدث ، احادیث کتاب مزبور را تخریج کرده است . وفات طاهر در سال 542 هَ . ق . بود. او حنفی مذهب ، و لقبش افتخارالدین است ، و جز کتاب خلاصة الفتاوی در دو مجلد در فقه ...
-
یاقوت خزانه دار
لغتنامه دهخدا
یاقوت خزانه دار. [ ت ِ خ ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) افتخارالدین خادم حرم شریف نبوی و مردی دیندار و دارای روحی نیرومند بود. (از درر الکامنه ج 4 ص 409). و رجوع به مقدمه ٔ معجم الادبا و معجم المؤلفین جزء 13 ص 178 و شذرات الذهب جزء 5 ص 121، 122 و قاموس الاعلا...
-
افتخار
لغتنامه دهخدا
افتخار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نازیدن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بالیدن . فخر کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || مآثر کهنه را شمار کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ستایشگری بخصال ونازیدن بحسب و نسب و جز آن از آنچه ...
-
امامی هروی
لغتنامه دهخدا
امامی هروی . [ اِ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) حمداﷲمستوفی نام کامل او را ابوعبداﷲ محمدبن ابی بکربن عثمان ضبط کرده است . وی از شاعران معروف نیمه ٔ اول قرن هفتم بود و بمدح امرا و وزرای کرمان اشتغال داشت و در عهد خود مورد احترام شاعران و استادان بود. سخن او بیش...