کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتتاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افتتاح
لغتنامه دهخدا
افتتاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گشادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از منتخب بنقل غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). مقابل بستن . (از اقرب الموارد). باز کردن . (یادداشت مؤلف ) : و هم بر این نمط افتتاح کرده شود. (کلیله و دمنه ). || آغاز کردن . (منتهی الارب ) (...
-
جستوجو در متن
-
مفتتح
لغتنامه دهخدا
مفتتح . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) گشاینده . افتتاح کننده . و رجوع به افتتاح شود. || فتح کننده و گیرنده ٔ شهر. (ناظم الاطباء).
-
ناگشادنی
لغتنامه دهخدا
ناگشادنی . [ گ ُ دَ ] (ص لیاقت ) نگشودنی . بازناکردنی . غیرقابل افتتاح . || آشکارناکردنی . غیرقابل ابراز واظهار. مقابل گشادنی . رجوع به گشادنی شود.
-
عقد نماز
لغتنامه دهخدا
عقد نماز. [ ع َ دِ ن َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکبیر افتتاح . (شعوری ).- عقد نماز بردن ؛ تکبیر افتتاح کردن : ز ابرویت چو روآرم به محراب سر زلفت برد عقد نمازم . کمال خجند (ازآنندراج ).- عقد نماز بستن ؛ تکبیر افتتاح گفتن : شب چو عقد نماز می بندم چه...
-
ذوات حامیم
لغتنامه دهخدا
ذوات حامیم . [ ذَ ت ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) هفت سورت از قرآن که افتتاح آن به حم شود و آن هفت سوره را آل حامیم نیز نامند.
-
ناگشودنی
لغتنامه دهخدا
ناگشودنی . [ گ ُ دَ ] (ص لیاقت ) بازناکردنی . ناگشادنی . غیرقابل افتتاح . بازناشدنی . || غیرقابل ابراز و اظهار. ابراز ناکردنی . فاش ناکردنی .
-
بتمامت
لغتنامه دهخدا
بتمامت . [ ب ِ ت َ م َ ] (ق مرکب ) تماماً. همگی . بطور کامل . بتمامی . همه ٔ آن . تمام آن . (ناظم الاطباء) : تا هر باب که افتتاح کردند بتمامت اشباع برسانیدند. (کلیله و دمنه ).
-
گشاد کار
لغتنامه دهخدا
گشاد کار. [ گ ُ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) افتتاح یا انجام کار. (ناظم الاطباء) : گشاد کار مشتاقان از آن ابروی دلبند است خدا را یک نفس بنشین گره بگشاز پیشانی .حافظ.
-
درگشائی
لغتنامه دهخدا
درگشائی . [ دَ گ ُ ] (حامص مرکب ) درگشودن . افتتاح در. باز و گشاده داشتن در. مفتوح داشتن باب . بازداشتن در خانه ، حفظ اعتبار و حیثیت وشخصیت و سابقه ٔ خانوادگی یا دیوانی را : هنرآموز کز هنرمندی درگشائی کنی نه دربندی .نظامی .
-
لامیة
لغتنامه دهخدا
لامیة. [ می ی َ ] (اِخ ) نام سال هشتم بعثت رسول صلوات اﷲ علیه یا سال هشتم نزول قرآن به مکه ، در این سال سوره های سجده ، لقمان ، روم و عنکبوت که افتتاح هر چهار بالف لام میم است نازل شد.
-
اختتام
لغتنامه دهخدا
اختتام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بپایان بردن . آخر کردن ِ کاری . فرجامیدن . ختم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (مؤید الفضلاء). مقابل افتتاح . || (اِ) پایان . ختم . آخر کار. (مؤید الفضلاء).
-
بادلیان
لغتنامه دهخدا
بادلیان . (اِخ ) بادلیِن (کتابخانه ٔ...). نام کتابخانه ٔ معروفی است در اکسفرد (انگلستان ) که توسط سر تامس بادلی در 1595 م . بنیادنهاده و در 1602 افتتاح شد و آن دارای نسخ بسیار قدیم و معتبر است و اته دانشمند بنام آلمانی فهرستی برای آن تألیف کرده است ...
-
مفتتح
لغتنامه دهخدا
مفتتح . [ م ُ ت َ ت َ ] (ع ص ) گشاده شده و آغازشده و شروع شده . || شهر فتح شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) آغاز. ابتدا. درآمد. مدخل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 28). و خوانده ...
-
کشایش
لغتنامه دهخدا
کشایش . [ ک ُ ی ِ ] (اِمص ) گشایش . (یادداشت مؤلف ). || واشدگی . گشادگی . || رهایی . || شروع . || صفا. رونق . || افتتاح . کشاد. بازکردگی .- کشایش روزی ؛ گشایش روزی . چاشت . ناشتائی . ناشتاشکن . (ناظم الاطباء).|| رونق زندگی . بازشدگی گره کار زندگی ....