کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغلاظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغلاظ
لغتنامه دهخدا
اغلاظ. [ اَ ] (ع ص ، اِ) چیزهای درشت . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). - اغلاظِ اَیمان ؛ قسمهای درشت . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
اغلاظ
لغتنامه دهخدا
اغلاظ. [ اِ ] (ع مص ) سخن درشت گفتن : اغلظ له فی القول اغلاظاً. (از منتهی الارب ). سخن درشت گفتن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بدرشتی سخن گفتن با کسی : اغلظ له فی القول ؛ عنفه . (از اقرب الموارد). درشت گفتن و درشتی کردن . (یاددا...
-
واژههای همآوا
-
اقلاز
لغتنامه دهخدا
اقلاز. [ اِ ] (ع مص ) سپوختن ملخ دم را بزمین تا بیضه نهد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
درشت
لغتنامه دهخدا
درشت . [دُ رُ ] (ص ) زبر. زمخت . خشن . مقابل نرم و لین . اخرش . (تاج المصادر بیهقی ). اخشب . اِرْزَب ّ. (منتهی الارب ). اقض . (تاج المصادر بیهقی ). اقود. اکتل . (منتهی الارب ). ثقنة. (دهار). جادس .جاسی ٔ. جحنش . جرعب . جشیب . جلحمد. جِلَّوذ. خَشِب . ...