کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغرنداء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغرنداء
لغتنامه دهخدا
اغرنداء. [ اِ رِ ] (ع مص ) بزدن و دشنام و قهر فراگرفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || چیره گردیدن . یقال : اغرنداه و علیه ؛ ای علاه بالشتم و القهر و غلبه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || غلبه کردن خواب بر مردم . (المصادر زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
چیره گردیدن
لغتنامه دهخدا
چیره گردیدن . [ رَ / رِگ َ دی دَ ] (مص مرکب ) مسلط شدن . غلبه یافتن . فائق آمدن . چیره شدن . اِغرنداء. (منتهی الارب ) : وگر چیره گردد هوا بر خردخردمندت از مردمان نشمرد.فردوسی .گرت چیره گردد بر ایشان زبان گذشتی ز تیمار و رستی ز جان . فردوسی .که گر برخ...