کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغثاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغثاء
لغتنامه دهخدا
اغثاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غثّاء، بمعنی آب آورده و کفک و تباه و پوسیده از برگ درخت بکفک سیل آلوده و خراب شده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به غثاء شود.
-
اغثاء
لغتنامه دهخدا
اغثاء. [ اِ ] (ع مص ) برهم گرد آوردن سیل گیاه چراگاه را و بدمزه ساختن و درشورانیدن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غثا آوردن سیل و برهم گرد آوردن سیل گیاه چراگاه را و بدمزه ساختن و درشورانیدن آن را. (آنندراج ). روی هم آوردن سیل چراگاه را و شیری...
-
واژههای همآوا
-
عقصاء
لغتنامه دهخدا
عقصاء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعقص است در تمام معانی . ج ، عُقص . (از اقرب الموارد). رجوع به أعقص شود.
-
اغساء
لغتنامه دهخدا
اغساء. [ اِ ] (ع مص ) پوشانیدن کسی را شب تاریکی خود. (آنندراج ) (منتهی الارب ). پوشانیدن شب تاریکی خود را بر کسی . (ناظم الاطباء). پوشانیدن شب با تاریکی خود کسی را: اغساه اللیل ؛ البسه ظلامه . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
اقثاء
لغتنامه دهخدا
اقثاء. [ اِ ] (ع مص ) خیارناک شدن جای . || بسیار خیار گردیدن قوم . || مال و جز آن فراهم آوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
اقساء
لغتنامه دهخدا
اقساء. [ اِ ] (ع مص ) سخت گردانیدن گناه دل را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || سکونت ورزیدن در کوه قسا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اقصاء
لغتنامه دهخدا
اقصاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاصی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قاصی شود. || ج ِ قصی ّ. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به قصی شود. || ج ِ قَصی ̍. کناره ها و دوریها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به قصی شود.
-
اقصاء
لغتنامه دهخدا
اقصاء. [ اِ ] (ع مص ) دور گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || برگزیدن . || ذخیره داشتن شتر قصیه را. || نگاه داشتن اطراف لشکر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بپایان چیزی رسیدن . (من...
-
جستوجو در متن
-
غثاء
لغتنامه دهخدا
غثاء. [ غ ُ ] (ع اِ) غُثّاء. آب آورد. کفک . || تباه و پوسیده از برگ درخت به کفک سیل آلوده و خراب شده . ج ، اَغثاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). در تاج العروس غثاء را چنین شرح داده : «القمش و الزبد (و القذر) و الهالک و البالی (او الهالک البالی ) من ورق ...
-
غث
لغتنامه دهخدا
غث . [ غ َث ث ] (ع ص ) لاغر. (غیاث اللغات ). کم گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ): لحم غث ؛ گوشت لاغر. (منتهی الارب ). و تأنیث آن غثة. (اقرب الموارد). مقابل سمین . غث و سمین ؛ لاغر و فربه . || سخن تباه . (منتهی الارب ) (آنندراج ): حدیث غث ؛ سخن تباه ...