کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغتماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغتماس
لغتنامه دهخدا
اغتماس . [ اِ ت ِ] (ع مص ) برابر رنگین کردن دست را: اغتمست المراءة غمساً. (منتهی الارب ). برابر رنگین کردن زن دست را. (ناظم الاطباء). رنگین کردن زن دست ها را بتساوی و بی نگار: اغتمست المراءة؛ غمست یدها خضاباً مستویاً من غیرتصویر. (از اقرب الموارد). خ...
-
واژههای همآوا
-
اغتماص
لغتنامه دهخدا
اغتماص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خرد و خوار شمردن و بر هیچ ناداشتن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناچیز و خرد شمردن چیزی را. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ارتماس
لغتنامه دهخدا
ارتماس .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) به آب فروشدن . (منتهی الارب ). فروشدن در آب . اغتماس . انغماس . غمس . در آب غوطه خوردن .
-
انغمار
لغتنامه دهخدا
انغمار. [ اِ غ ِ ] (ع مص ) در آب فرورفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). به آب فرورفتن . اغتماس . (از اقرب الموارد). به آب فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
-
انغماس
لغتنامه دهخدا
انغماس . [ اِ غ ِ ] (ع مص ) به آب فرورفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). به آب فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). به آب درآمدن . اغتماس . انقماس . ارتماس . غوط خوردن . (یادداشت مؤلف ).
-
غمس
لغتنامه دهخدا
غمس . [ غ َ ] (ع مص ) به آب فروبردن کسی را. (المصادر زوزنی ). فروبردن در آب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). غمس چیزی ، فروبردن چیزی را در آب . قَمس . (از اقرب الموارد). || خضاب کردن دست را بی نگار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). در اقرب الموارد و قطر الم...