کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغتفاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغتفاق
لغتنامه دهخدا
اغتفاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرد گرفتن : اغتفق به ؛ گرد گرفت او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراگرفتن : اغتفق به ؛ احاطه . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
گرد گرفتن
لغتنامه دهخدا
گرد گرفتن . [ گ ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) گردکسی یا چیزی را گرفتن . اطراف و جوانب او را گرفتن . محاصره کردن . اِغتفاق . (از منتهی الارب ) : گسست و به خاک اندر آمد سرش سواران گرفتند گرد اندرش .فردوسی .