کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغتام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغتام
لغتنامه دهخدا
اغتام . [ اِ ] (ع مص ) زیارت بسیار نمودن چندان که درمانده و ملول گردد. یقال : اغتم الزیارة.(ناظم الاطباء). بسیار زیارت کردن آن چنان که ملول شود. (از اقرب الموارد) .
-
جستوجو در متن
-
اغتم
لغتنامه دهخدا
اغتم . [ اَ ت َ ] (ع ص ) آنکه سخن پیدا نتواند گفت . ج ، غُتم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه سخن هویدا نگوید. ج ، غتم . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). آنکه سخن ناپیدا گوید. (یادداشت بخط مؤلف ).آنکه هیچ چیز را بفصاحت نیارد. یقال : رجل اغتم و قوم غتم و...