کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعمده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اعمدة
لغتنامه دهخدا
اعمدة. [ اَ م ِ دَ ] (ع اِ) ج ِ عَمد، ستونه ٔ خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ِ عَمود. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). ج ِ عَمود، آنچه خانه و جز آن بر آن استوار باشد. (از اقرب الموارد). عَمَد. عُمُد. (منتهی الارب ) (از اقرب الم...
-
جستوجو در متن
-
مشاجن
لغتنامه دهخدا
مشاجن . [ م َ ج ِ ] (ع اِ) این کلمه دو بار در الجماهر بیرونی چ هند ص 233 و 234 آمده و با توجه به معنی کلمه در ص 234: «هی الحجارة المشدودة علی أعمدة الجوازات المنصوبة علی الماء جاری للدق ... و اذا اندق جوهر الذهب او انطحن غسل عن حجارته و...» چنین می ...
-
اربعاواء
لغتنامه دهخدا
اربعاواء. [ اُ ب ُ ] (ع ص )بیت اربعاواء؛ خانه ٔ یک ستون و دوستون و سه ستون و چهارستون . (منتهی الارب ). بیت اربعاواء، علی افعلاواء (بالضم والمد)؛ ای علی عمودین و ثلاثة و أربعة و واحدة. قال والبیوت علی طریقتین و ثلاث و اربع و طریقة واحدة فما کان علی ...
-
عمود
لغتنامه دهخدا
عمود. [ ع َ ] (ع اِ) ستون خانه . (منتهی الارب ). آنچه از قبیل خانه بر آن استوار گردد. تیرآهن . (از اقرب الموارد). ج ، آعمِدة، عَمَد، عُمُد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : زده بر سرکوه چار از عمودسرش تا به ابر اندر از چوب عودبدان هر عمود آشیانی بزرگ ...
-
ذهب
لغتنامه دهخدا
ذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از آن بشمس کنایت کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) : من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بدپاکتر ز ...