کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعماد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعماد
لغتنامه دهخدا
اعماد. [ اِ ] (ع مص ) ستون نهادن چیزی را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ستون قرار دادن زیر چیزی : اعمد الشی ٔ؛ جعل تحته عماداً. (از اقرب الموارد). ستون فرانهادن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || سست و گران گردانیدن کسی را. (منتهی ...
-
جستوجو در متن
-
محمیة
لغتنامه دهخدا
محمیة. [ م َ می ی َ ] (اِخ ) ابن جزٔبن عید یغوث زبیدی . صحابی و از مهاجران به حبشه است و آنجا عامل رسول اﷲ (ص ) بر تقسیم اخماس غنائم بود و پیامبر اسلام بر او اعماد داشت . جنگ مریسیع و بدر را دریافت و در فتح مصر حاضر بود و بدانجا ساکن شد و احتمالاً هم...