کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعلا م وصول نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلعه اعلا
لغتنامه دهخدا
قلعه اعلا. [ ق َ ع َ ؟ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان ، واقع در 42 هزارگزی خاور شوسه ٔ رام هرمز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 500 تن است . آب آن از رودخانه ٔ اﷲ تأمین میشود. و ...
-
جستوجو در متن
-
مبازجة
لغتنامه دهخدا
مبازجة. [ م ُ زَ ج َ ] (ع مص ) فخر نمودن . مفاخرت نمودن . (ناظم الاطباء).
-
دشمنی نمودن
لغتنامه دهخدا
دشمنی نمودن . [ دُ م َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار عداوت . پیدا آوردن دشمنی . خصومت نشان دادن . دشمنی کردن . عداوت و خصومت کردن . تبغض . (دهار). تقلی . (منتهی الارب ). تمقت . (تاج المصادر بیهقی ): تجاذل ؛ با هم کینه داشتن و دشمنی نمودن . تع...
-
موارعة
لغتنامه دهخدا
موارعة. [ م ُ رَ ع َ ] (ع مص ) باهم سخن گفتن و کنگاش نمودن . (آنندراج ). سخن گفتن با کسی و مشاوره نمودن و کنگاش کردن . (ناظم الاطباء). مناطقه . (تاج المصادر بیهقی ).
-
مواظفة
لغتنامه دهخدا
مواظفة. [ م ُ ظَ ف َ ] (ع مص ) موافقت کردن . || هم پشتی نمودن . || وزیری نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیوسته بودن با چیزی یا با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
مرافاة
لغتنامه دهخدا
مرافاة. [ م ُ ] (ع مص ) مدارا نمودن . (منتهی الارب ). موافقت کردن و سازواری نمودن . (از ناظم الاطباء): رافاه ؛ حاباه و داراه . (متن اللغة). موافقت کردن . رِفاء. (از اقرب الموارد).
-
مبالهه
لغتنامه دهخدا
مبالهه . [ م ُ ل َ هََ ] (ع مص ) ابلهی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خود را ابله نمودن بی ابلهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معمور کردن
لغتنامه دهخدا
معمور کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آباد کردن و اصلاح کردن و مرمت نمودن و آراسته کردن . || مسکون نمودن . (ناظم الاطباء).
-
ممالاءة
لغتنامه دهخدا
ممالاءة. [ م ُ ل َ ءَ ] (ع مص ) اعانت نمودن و یارمندی کردن بر کاری . (ناظم الاطباء). یارمندی نمودن بر کاری . (آنندراج ). ممالاة. ممالات . رجوع به ممالات و ممالاة شود.
-
خصومت نمودن
لغتنامه دهخدا
خصومت نمودن . [ خ ُ م َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خصومت کردن . دشمنی کردن .
-
تظاهر نمودن
لغتنامه دهخدا
تظاهر نمودن . [ ت َ هَُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) هم پشتی کردن . یاری نمودن . مددکاری نمودن : ابوعلی همچنان به شعار دعوت نوح تظاهر می نمود و در ولایات خویش خطبه و سکه بنام او می کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 112). مشایخ بخارا بر عقب ا...
-
خدمت نمودن
لغتنامه دهخدا
خدمت نمودن . [ خ ِ م َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خدمت کردن . بندگی کردن . چاکری کردن . || طاعت نمودن . اطاعت کردن . || مراسم احترام بجای آوردن . تعظیم کردن . زمین ادب بوسیدن . رجوع به خدمت و خدمت کردن شود.
-
تهمم
لغتنامه دهخدا
تهمم . [ ت َ هََ م ْ م ُ ] (ع مص ) طلب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جستن چیزی را و تجسس نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جستن چیزی را و تجسس نمودن . (از اقرب الموارد). رجوع به تجسس شود. || شپش جستن در سر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج...
-
مجاملة
لغتنامه دهخدا
مجاملة. [ م ُ م َ ل َ ] (ع مص ) با کسی نیکویی نمودن . (المصادر زوزنی ). نیکویی کردن . (آنندراج ). ورجوع به مجاملت شود. || به جمیل معامله کردن بدون مؤاخات خالص با حسن معاشرت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).