کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعلاق
لغتنامه دهخدا
اعلاق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ علق ،بمعنی گرانمایه از هر چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) : قرناً بعد قرن ذخایر و اعلاق جواهر بدان جایگاه نقل کرده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 274).با زین و سرافسار زر و دیگر انواع اعلاق و رغائب . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص...
-
اعلاق
لغتنامه دهخدا
اعلاق . [ اِ ] (ع مص ) زلوک افکندن بر اندام تا بمکد خون را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زالو بر جایی افکندن تا خون آنرا بمکد. و منه الحدیث : اللدود احب الی ّ من الاعلاق . (از اقرب الموارد). زکوک انداختن بر اندام تا بمکد خون را. (ناظم الاطباء). || مال ...
-
جستوجو در متن
-
سفاین
لغتنامه دهخدا
سفاین . [ س َ ی ِ ] (ع اِ) سفائن . ج ِ سفینه : و قماطر دفاتر و نفایس سفاین و غرائب رغایب و اعلاق اوراق ... مشاهده کرده اند. (ترجمه تاریخ یمینی ).
-
چنگال درزدن
لغتنامه دهخدا
چنگال درزدن . [ چ َ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) دست بچیزی زدن . پنجه افکندن بچیزی : اِعلاق ؛ چنگال درزدن . (منتهی الارب ).
-
اردان
لغتنامه دهخدا
اردان . [ ] (اِخ ) مؤلف مجمل التواریخ والقصص آنرا در ضمن نام های نواحی اقلیم خامس چنین یاد کند: و آذربادگان و ارمنیه و بردعه و اردان و اخلاط. و در اعلاق النفیسه ارزن ، اردن آمده . (مجمل التواریخ ص 480 متن و حاشیه ).
-
طرازبند
لغتنامه دهخدا
طرازبند. [ طُ ب َ ] (اِخ ) در مجمل التواریخ و القصص یکی از شهرهای اقلیم پنجم را بنام طرازبند آورده ، ولی در حاشیه ٔ کتاب مذکور از کتاب اعلاق النفیسة ابن رسنه کلمه ٔ نامبرده را به «طراربند» تصحیح نموده است . رجوع به طراربند شود. (مجمل التواریخ و القصص...
-
انشاب
لغتنامه دهخدا
انشاب . [ اِ ] (ع مص ) بسته نمودن و آویخته گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). اعلاق . (از اقرب الموارد). درآویختن . (یادداشت مؤلف ). || ناروان ساختن . || سخت وزیدن باد و برداشتن خاک ...
-
علق
لغتنامه دهخدا
علق . [ ع ِ ] (ع مص ) دانستن و آگاه شدن و دریافتن . || به دل دوست داشتن . || کشتن و به قتل رساندن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خصومت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درآویختن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || باردار شدن . || چس...
-
رغایب
لغتنامه دهخدا
رغایب . [ رَ ی ِ ] (ع اِ) رغائب . چیزهای مرغوب . عطاهای نفیس و بسیار. (یادداشت مؤلف ). ج ِ رغیبة. (ناظم الاطباء) : چندان مواهب و رغایب در سلک ملک او آورد که حصر آن در حوصله ٔ وهم نگنجد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 460). ملک قدیم که شریفترین نفایس است و ع...
-
عماره ٔ قیسی
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ قیسی . [ ع ُ رَ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن تمیم قیسی لخمی . وی از نزدیکان حجاج بن یوسف ثقفی بود. چون عبدالرحمان اشعث در جنگ سختی که بین او و سپاهیان مهلب و حجاج ، در میان بُست و رُخَّد در سیستان درگرفت شکست خورد؛ به نزد زنبیل در زابلستان پناهنده شد...
-
خارستان
لغتنامه دهخدا
خارستان . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کنایه از عالم (از قبیل ) گلستان . (آنندراج ). جای پرخار. دیولاخ ، جائی دشوار بود. (لغت فرس اسدی ). زمین پرخار. خارسان . خلنگ زار : شهریاری که خلاف تو کند زود فتداز سمن زار بخارستان وز کاخ بکاز. فرخی .هر کجا سنگلاخی و ...
-
تقرب
لغتنامه دهخدا
تقرب . [ ت َق َرْ رُ ] (ع مص ) نزدیکی جستن . (دهار). نزدیکی جستن بچیزی و چنین است تقرب الی اﷲ تعالی بشی ٔ؛ یعنی نزدیکی جست بخدای بوسیله ٔ آن چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نزدیک شدن و نزدیکی جستن .(آنندراج ) : شرمم می آید که او...
-
عقیلة
لغتنامه دهخدا
عقیلة. [ ع َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث عَقیل . رجوع به عقیل شود. || زن کریمه ٔ مخدره ٔ گرامی قبیله . (منتهی الارب ). کریمه ٔ مخدره . (اقرب الموارد) : در عهد ایلک خان عقیله ای از مخدرات اولاد او از بهر امیر جلیل ابوسعید مسعود نامزدکرده بود. (ترجمه ٔ تاریخ یم...
-
دخویه
لغتنامه دهخدا
دخویه . [ دِ خ ُ ی ِ ] (اِخ ) (میخائیل یان ) (1836 - 1909 م .) مستشرق معروف هلندی . وی از جوانی وقت خود را وقف تحصیل زبانهای شرقی کرد و تحت هدایت دزی و جوینبول مخصوصاً در زبان عربی متبحر شد و در 1860 در لیدن باخذ درجه ٔ دکتری نایل آمد سپس یکسال در دا...