کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعطا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دشن
لغتنامه دهخدا
دشن . [ دَ ] (ع مص ) بخشیدن چیزی را. (از منتهی الارب ). اعطا کردن . (از اقرب الموارد).
-
تهیث
لغتنامه دهخدا
تهیث . [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعطا. (اقرب الموارد).
-
ژانویه
لغتنامه دهخدا
ژانویه . [ ژان ْ ی ِ ] (اِخ ) فرمانی که در تاریخ 17 ژانویه ٔ 1562 م . کاترین دمدیسی به پرتستانها داده و امتیازاتی به آنان اعطا کرد.
-
خلیفةالدار
لغتنامه دهخدا
خلیفةالدار. [ خ َ ف َ تُدْ دا ] (اِخ ) لقب هارون پسر آلتونتاش خوارزمشاه که پس از مرگ خوارزمشاه این لقب از جانب مسعود بدو اعطا شد. (از تاریخ بیهقی ).
-
اعتبار بخشیدن
لغتنامه دهخدا
اعتبار بخشیدن . [ اِ ت ِ ب َ دَ ] (مص مرکب ) ارزش و ارج دادن . قدر و احترام بکسی اعطا کردن : بسنگی بخشد آنسان اعتباری که بر تاجش نشاند تاجداری .وحشی بافقی (از ارمغان آصفی ).
-
گون گیل
لغتنامه دهخدا
گون گیل . [ گُن ْ گی ] (اِخ ) بنا به گفته ٔ گزنفون ، نام کسی بوده است که در جنگ پارسیان باایرتریها، طرفدار ایران شد و از طرف دربار ایران حکومت چهار شهر به وی اعطا گردید و اعقاب او این شهرهارا در زمان اردشیر دوم نیز در دست داشتند و بر آنهاحکمروائی میک...
-
سینا
لغتنامه دهخدا
سینا. (اِخ ) شبه جزیره ای است کوهستانی در شمال شرقی مصر میان خلیج عقبه (شرق ) و سوئز (مغرب ) که امروز در تصرف مصر میباشد. در تورات آمده که در همین محل موسی به پیغمبری برگزیده شد و الواح عشره را خداوند بدو اعطا کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شاهنشاه ملک الملوک
لغتنامه دهخدا
شاهنشاه ملک الملوک . [ هََ م َ ل ِ کُل ْ م ُ ] (اِخ ) لقبی که به الملک العادل سیف الدین ابی بکر ایوبی از طرف الناصر عباسی در سال 604 اعطا گردید. این لقب مرکب از فارسی و عربی و هر دو مرادف یکدیگرند. (از الالقاب الاسلامیة ص 354).
-
مراضخة
لغتنامه دهخدا
مراضخة. [ م ُ ض َ خ َ ] (ع مص ) کسی را به ناپسندی چیزی دادن . به کراهت و اکراه اعطا کردن . (از منتهی الارب ). به اکراه چیزی به کسی بخشیدن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || همدیگر را سنگ انداختن . (منتهی الارب ). سنگ به یکدیگر افکندن . (از متن ال...
-
بازبخشیدن
لغتنامه دهخدا
بازبخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) اعطا کردن . بخشیدن . هدیه کردن : بیزدان بنالید گودرز پیرکه ای دادگر مر مرا دستگیرسپردم ترا هوش و جان و روان چنین نامبردار پور جوان مگر کشور آید ز تنگی رهابمن بازبخشش تو ای پادشا.فردوسی .
-
بسادست
لغتنامه دهخدا
بسادست . [ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) بیعانه و پول پیشکی .(ناظم الاطباء). اعتبار. (دِمزن ). وعده ای را گویند که در خرید و فروش و اخذ و اعطا داده میشود: بسادست داد؛ یعنی وعده داد. (شعوری ج 1 ورق 152) : ستد و داد مکن هرگز جز دستادست که بسادست خلاف آرد و صحبت ...
-
دیونوس
لغتنامه دهخدا
دیونوس . [ ی ُ ] (اِخ ) دیونوسوس در دین یونانی خدای بارآوری و شراب است . افسانه های مربوط به او فراوان و ضد و نقیض است ولی بهرحال یکی از مهمترین خدایان یونانیان و با مراسم و آداب گوناگون مورد پرستش بوده است . وی در سرزمینهای مختلف سیر میکرد و مردم را...
-
دیرک
لغتنامه دهخدا
دیرک . [ رَ ] (اِخ ) پول ایدرین موریس ، فیزیکدان انگلیسی (1902م .-1984م .) بجهت کارهایش در بسط نظریه ٔ هایزنبرگ در مکانیک کوانتوم در جایزه ٔ 1933 نوبل در فیزیک با شرودینگرسهیم شد. نظریه ای در باب الکترون آورد (1928م .) و وجود پوزیترون را پیش بینی کرد...
-
شاه جهان بیگم
لغتنامه دهخدا
شاه جهان بیگم . [ ج َ ب َگ ُ ] (اِخ ) دخت جهانگیرخان نایب السلطنه در هوپال هند از جانب دولت انگلیس . مادر او سکندر بیگم در سال 1254 بدنیا آمد و با سیدمحمد صدیق حسینخان ازدواج کرد. پس از مرگ پدر در سال 1285 بجای او نشست و از طرف ویکتوریا ملکه ٔ انگلست...
-
طرنگاد
لغتنامه دهخدا
طرنگاد. [ طُ رُ ] (از لاتینی ، اِ) این لفظ از کلمه ٔ درنگاریس لاتینی اخذ شده و آن عبارت است از رتبه ای که بطریقها به جانشینان خود اعطا کنند.صاحب بیان الادیان ذیل فرقه ٔ «الملکائیة» یکی از فِرَق مسیحیان آورده : ترتیب ایشان در دین و حرب ، محتشم ترین ای...