کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعجوبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اعجوبة
لغتنامه دهخدا
اعجوبة. [ اُ ب َ ] (ع ، اِ) کار شگفت و شگفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عجیب و آنچه مردم را در تعجب اندازد نه بغیر همزه [ یعنی عجوبة ] . (از مزیل الاغلاط از غیاث اللغات و آنندراج ). کار عجیب . (مؤید الفضلاء). اسم است مر چیزی را که شگفت آور باشد...
-
جستوجو در متن
-
بابیه
لغتنامه دهخدا
بابیه . [بی ی َ ] (ع اِ) اعجوبة. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
عجوبه
لغتنامه دهخدا
عجوبه . [ ع ُ ب َ ] (از ع ، اِ) چیزی که مردم را به شگفت آرد. و این مخفف اعجوبة است : ای شیخ شهر با که توان این عجوبه گفت بی پرده گشت شید نهان از ردای تو. محسن تأثیر (از آنندراج ).و رجوع به اعجوبة شود.
-
افکوهه
لغتنامه دهخدا
افکوهه . [اُ هََ ] (ع اِ) کار شگفت . || شگفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اعجوبه . (یادداشت مؤلف ).
-
بلعبیس
لغتنامه دهخدا
بلعبیس . [ ب ُ ل َ ] (ع اِ) اعجوبه ها. (منتهی الارب ). اعاجیب . (ذیل اقرب الموارد از لسان ).
-
اعاجیب
لغتنامه دهخدا
اعاجیب . [ اَ ](ع اِ) ج ِ اعجوبة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغة). شگفتها. کاءَنَّه ُ ج ِ اعجوبة کاحدوثة و احادیث . (منتهی الارب ) . عجبها. شگفتیها. || ج ِ عجیب ، چنانکه احادیث ج ِ حدیث . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : و از احوال اکاذیب گذشته ...
-
اطروفة
لغتنامه دهخدا
اطروفة. [ اُ ف َ ] (ع اِ) حدیث نادر، مانند این گفتار: انا اطروفةالزمان . (از اقرب الموارد). || اعجوبه . طرفه : و نزلنا بمدرسة تقابل الجامع الاعظم بها المدرس العالم ... مصلح الدین ... اطروفة من طرف الزمان . (ابن بطوطه ). اعجوبه ٔ عصر و اطروفه ٔ روزگار...
-
خارق عادت
لغتنامه دهخدا
خارق عادت . [ رِ ق ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، ص مرکب ) چیزی که بر خلاف عادت باشد مانند معجزه ٔ انبیاء و کرامت اولیاء. (ناظم الاطباء). معجزه های انبیاء و کرامتهای اولیاء. (غیاث اللغة).امور غیرمعمولی . اعجوبه . رجوع به لغت اعجوبه شود.
-
نادره ٔ زمان
لغتنامه دهخدا
نادره ٔ زمان . [ دِ رَ / رِ ی ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) یکتای روزگار. یگانه ٔ دهر. اعجوبه ٔ روزگار. نادره ٔ دور زمان .
-
ابوقریعه
لغتنامه دهخدا
ابوقریعه . [ اَ ق ُ ؟ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن . قاضی القضاة به سندیه . معاصر مهلبی وزیر. او در سرعت اجوبه ٔ هزلیه اعجوبه ای بوده است . وفات به سال 366 هَ . ق .
-
اخفش
لغتنامه دهخدا
اخفش . [ اَ ف َ ] (اِخ ) حسین بن حسن اخفش . از اولاد ائمه در کوکبان . وی اعجوبه ٔ زمن بود و هم در کوکبان بسال 1103 هَ . ق . درگذشت . (تاج العروس در ماده ٔ خفش ).
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن دُهمان ، از معمرین عهد جاهلیت و از رؤسای بنی غطفان است و به روایت ابن الجوزی 190 سال زیسته است و در عرب اعجوبه ای چون او نیامده . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 430 و کتاب المعمرین ص 63 و منتخبات فی اخبارالیمن ص 111 شود.
-
موسی
لغتنامه دهخدا
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن سیار اسواری ، یکی از راویان و از مردم بصره بود. گویند قدری بوده است . جاحظ او را از اعجوبه های جهان شمرده و گفته است که زبان فارسی را مثل زبان عربی می دانست و وقتی بدان دو زبان سخن می گفت ، معلوم نمی شد، کدام یک ، زبان مادری ...
-
لپه دوگا
لغتنامه دهخدا
لپه دوگا. [ ل ُ پ ِ دِ وِ ] (اِخ ) فلیکس . شاعر اسپانیولی ، مولد مادرید. مؤلف بیش از دو هزار قطعه تآتر فکاهی و غم انگیز که نماینده ٔ قوه ٔ تخیل و تصور فوق العاده ٔ اوست . و بهمین سبب او را عنقای اسپانی و اعجوبه ٔ دنیا لقب کرده اند. (1562 - 1635 م .)...