کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعجال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعجال
لغتنامه دهخدا
اعجال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عَجَلَة، بمعنی گردون که بر آن بار کشند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شتابیها. || گوساله ها. || (ص ، اِ) شتابی کنندگان . (غیاث اللغات ).
-
اعجال
لغتنامه دهخدا
اعجال . [ اِ ](ع مص ) پیشی گرفتن و درگذشتن از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سبقت گرفتن بر کسی . (از اقرب الموارد). || انداختن ناقه بچه ٔ ناتمام را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ناتمام انداختن ناقه بچه ٔ خود را. (از اقرب...
-
جستوجو در متن
-
زأف
لغتنامه دهخدا
زأف . [ زَءْف ْ ] (ع مص ) شتابانیدن کسی را. اعجال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
بشتابانیدن
لغتنامه دهخدا
بشتابانیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شتابانیدن اعجال . (تاج المصادر بیهقی ). تعجیل . (زوزنی ). رجوع به شتابیدن و شتافتن شود.
-
زؤاف
لغتنامه دهخدا
زؤاف . [ زُ آ ] (ع اِمص ، ص ) (از «زٔف ») شتافتگی ، و موت زؤاف ؛ مرگ شتاب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). اعجال . (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
انتئاش
لغتنامه دهخدا
انتئاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شتابانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بشتاب واداشتن . اعجال . (از اقرب الموارد). || سپس ماندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تأخر. (از اقرب الموارد). || بگوسپندان رفتن . (منتهی الارب ) (آنندرا...
-
بچه افکندن
لغتنامه دهخدا
بچه افکندن . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سقط جنین . بچه ساقط کردن . بچه ٔ نارس بدنیا آوردن . انداختن زن حامله طفل نارسیده را. فکانه کردن جنین را: اجهاض ، اعجال ؛ بچه افکندن شتر. (منتهی الارب ).
-
زآف
لغتنامه دهخدا
زآف . [ زُ ](ع اِ) شتافتگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم است به معنی اعجال . (از اقرب الموارد). || (ص ) موت زآف ؛ مرگ شتاب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). موت زآف و زآم و ذعاف ؛ سریع. (از تاج العروس ). و گفته شده است : موت زآف ؛ مرگ...
-
احشاش
لغتنامه دهخدا
احشاش . [ اِ ] (ع مص ) شل شدن و خشک گردیدن دست : احشاش ید؛ خشک شدن دست . (تاج المصادر). || یاری دادن کسی را در بریدن و گردآوردن حشیش . || احشاش کلأ؛ بالیدن کلأ آن قدر که آن را بریدن نتوانند. || احشاش مَراءة؛ خشک شدن بچه در شکم او. (تاج المصادر) (من...
-
حث
لغتنامه دهخدا
حث . [ ح َث ث ] (ع مص ) برافژولیدن بر کاری . (حبیش تفلیسی ) (دستور اللغة نطنزی ) (تاج المصادر بیهقی ).برانگیختن بر. (قاضی محمد دهار). افژولیدن . (منتهی الارب ). استحثاث . تحریض . حض . (منتخب ) (غیاث ). ترغیب : و شاعر آل عباس حث میکند ابوالعباس را بر ...
-
عجلة
لغتنامه دهخدا
عجلة. [ ع َ ج َ ل َ ] (ع اِ) گردون که بر او بار کشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلتی که بار بر آن نهند و آن را گاو کشد. (از اقرب الموارد). ج ، عَجَل ، اَعجال ، عِجال . || دولاب . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || چوب بر پهنای سر چاه که دلو ...
-
پیشی گرفتن
لغتنامه دهخدا
پیشی گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سبق . (دهار). بدارسبقت جستن . مبادرت کردن . جلو افتادن . پیش افتادن . سبقت کردن . بوص . تقدم جستن . انبیاص . مرص . اشتاء. مُشأاة. بذاذة و بذوذة. سباق . تبادر. پیشی جستن . مقدم برهمه آمدن . اعجال . مُغاوله . (من...
-
بسر
لغتنامه دهخدا
بسر. [ ب َ ] (ع مص ) خراشیدن سر ریش را پیش از نضج . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسر قرحه ؛ باز کردن پوست را از ریش پیش از بهبود یافتن پس چرک بهم رسانیدن . (از اقرب الموارد). کاویدن دملی نه بهنگام . (تاج المصادر بیهقی ). || شتابی کردن و ...
-
ناتمام
لغتنامه دهخدا
ناتمام . [ ت َ ] (ص مرکب ) نابالغ. (غیاث ) (آنندراج ). تمام و کامل نشده . (ناظم الاطباء).ناپخته . نپخته . خام . ناقص . مقابل کامل : وگر در بازگشتن ناتمام است به آتش در بماند زانکه خام است . ناصرخسرو.از طاعت تمام شود ای پسر ترااین جان ناتمام سرانجام ک...