کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتکاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتکاس
لغتنامه دهخدا
اعتکاس . [ اِ ت ِ ](ع مص ) برگردیده شدن و بجای یکدیگر شدن اجزای چیزی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دگرگون شدن چیزی . (از اقرب الموارد). تَعاکُس . اِنعِکاس . (از اقرب الموارد). || شیر بر خوردنی ریختن . (تاج المصادر بیهقی ). مثل «عکس » ثلا...
-
جستوجو در متن
-
معتکس
لغتنامه دهخدا
معتکس . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) برگردیده شونده و چیزی که اجزای آن به جای یکدیگر شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). برگردیده شده و زیروزبر گشته و سرنگون شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به اعتکاس شود.
-
برگردیده
لغتنامه دهخدا
برگردیده . [ ب َ گ َ دی دَ / دَ ] (ن مف مرکب ) بازپس آمده . مراجعت کرده . (فرهنگ فارسی معین ). مُلتاح . (از منتهی الارب ). || انتقال یافته (به حالی ). (فرهنگ فارسی معین ). منتقل شده . || واژگون شده . درغلطیده . (ناظم الاطباء): اعتکاس ، انعکاس ؛ برگرد...