کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتراف کرد به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اعتراف نمودن
لغتنامه دهخدا
اعتراف نمودن . [ اِ ت ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اقرار نمودن . مقر بودن . اذعان کردن : بخطای خویش اعتراف نموده معلوم شد که از طرف او رغبتی هست . (گلستان ). اسب چوبین قلم طی این بادیه نیارد نمود همان بهتر که از آن بعجز اعتراف نمایم . (نصیر همدا...
-
جستوجو در متن
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عیسی کرکی زندیق ملحد از کرک (از خاور اردن ) بود. در مصر تحصیل فقه کرد و به شهر خود برگشت و نوشته هایی منتشر کرد که او را به زندقه منسوب کردند. امیر حمدان حاکم عجلون دستور داد او را 500 تازیانه زدند. سپس به دمشق رفت و ر...
-
واغارشاپات
لغتنامه دهخدا
واغارشاپات .(اِخ ) پایتخت قدیم ارمنستان که اکنون آن را اکمیادزن گویند. به سال 491 م . انجمنی در آن تشکیل شد که در نتیجه ارمنستان با مجمع کالسدون قطع رابطه کرد و موافقت خود را با عقیده به این که حضرت عیسی دارای طبیعت واحد بوده است اعلام داشت ولی در حق...
-
هانی
لغتنامه دهخدا
هانی . (اِخ ) ابن عروةبن الفضفاض بن عمران الغُظیفی المرادی . یکی از اشراف کوفه است که ابتدا از خواص و ندیمان علی بن ابیطالب بود. وی کثیربن شهاب المدحجی والی خراسان را که متهم به اختلاس اموالی شده و به کوفه گریخته بود نزد خود پنهان کرد. معاویه خلیفه ٔ...
-
قسطنطین
لغتنامه دهخدا
قسطنطین . [ ق ُ طَ طی ] (اِخ ) (274 - 337 م .) نخستین امپراطور رومی مسیحی و بنیادگذار قسطنطنیه (استانبول ) است . وی در نیسوس (نیش ، در یوگسلاوی ) به دنیا آمد. پدرش کونستانتینوس امپراطور و مادرش هیلانه از نژاد آرامی سوریه بود. هنگامی که پدرش در شهر یو...
-
زولا
لغتنامه دهخدا
زولا. [ زُ ] (اِخ ) امیل (1840 - 1902 م .). رمان نویس و روزنامه نگار فرانسوی و بارزترین نماینده ٔ مکتب «ناتورالیسم » فرانسه بشمار می آید. او فرزند یک مهندس ایتالیایی بود و سالهای 1860 تا 1862 را در منتهای تنگدستی گذرانید. سپس در کتابفروشی «هاشِت » به...
-
ماکسیم گورکی
لغتنامه دهخدا
ماکسیم گورکی . [ گ ُ ] (اِخ ) نویسنده ٔ روس (1868-1936م .) او در نیژنی نوگورود متولد شد (این شهر به سال 1932 م . به افتخار او گورکی نامیده شد). در اوان کودکی یتیم شد و از 1878 تا 1890 به کارهای مختلفی پرداخت . اولین اثر خود را در روزنامه ای که در تفل...
-
ابوالولید
لغتنامه دهخدا
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن ابی داود. او در علم وارث پدر بود لیکن ازحسن سلوک بهره ای نداشت . در سال 233 هَ . ق . پدرش رامرض فالج عارض شد و منصب قاضی القضاتی بفرمان متوکل به ابوالولید محمد دادند و هم دیوان مظالم عسکر به وی مفوض گشت...
-
معاذیر
لغتنامه دهخدا
معاذیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِعذار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ معذار به معنی حجت و برهان . (آنندراج ). عذرها. (ترجمان القرآن ). پوزشها و بهانه ها. (ناظم الاطباء) : ولوالقی معاذیره . (قرآن 15/75). آنگاه دو فضیلت فراهم آید اول اعت...
-
حلی
لغتنامه دهخدا
حلی . [ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن سرایابن علی بن ابوالقاسم بن احمدبن نصربن ابی العزیزبن سرایا حلی طایی . ملقب به صفی الدین (677 - 750 هَ . ق .). از دانشمندان و شاعران بزرگ و صاحب قصائد مفصلی است . وی شاعر دولت ارتقی در ماردین بود. در سال 722 هَ . ق . بمصر...
-
مقر
لغتنامه دهخدا
مقر. [ م ُ ق ِرر ] (ع ص ) اقرارکننده . (غیاث ) (آنندراج ). اعتراف کننده و اذعان کننده و کسی که اقرار می کند و اعتراف می نماید و راست می گوید و اعتراف به گناه خود می کند و آنکه قبول می کند راستی گفتار دیگری را نسبت به خود پس از آنکه انکار کرده بود. (ن...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ ) ابن کیوس بن قباد، برادر زاده ٔ کسری انوشیروان دوم از آل کیوس که در مازندران فرمانروایی داشتند. (تاریخ طبرستان چ عباس اقبال ج 1 ص 147).کیوس پس از شکستن خاقان ترکستان از برادر کهتر خود خواستار گشت که تخت و تاجوری و خزاین پدر به او سپارد و...
-
بیکن
لغتنامه دهخدا
بیکن . [ ب ِ ک ِ ] (اِخ ) فرانسیس . فیلسوف انگلیسی (1561 - 1626 م .) و از رجال انگلستان . پدرش از اطرافیان ملکه ٔ الیزابت بود. خودش در 1584 م . به عضویت پارلمنت رسید، ولی مخالفتش با برنامه ٔ مالیاتی الیزابت پیشرفت سیاسی او را بتأخیر انداخت ، و فقط د...
-
زافون
لغتنامه دهخدا
زافون . (اِخ ) پادشاه مقتدر و بزرگ منش ولایت زافون (در سودان و همجوار مغرب ) است .وی پایتختی داشت و بروش سلسله ٔ ملثمین (مرابطین ، نقاب پوشان ) پیش از دست یافتن بر بلاد مغرب ، تغییر منزل میداد و بمراکز باران (مناطق حاصلخیز) می رفت . وی از مرابطین مقت...