کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطمال
لغتنامه دهخدا
اطمال . [ اِ ] (ع مص ) اطمال دفتر؛ پاک کردن و محو ساختن آن . (از منتهی الارب ). پاک کردن دفتر و محو نمودن آن . یقال : اطمل الدفتر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). اطمال کاتب دفتر را؛ زدودن آن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
اطمال
لغتنامه دهخدا
اطمال . [ اِطْ طِ ] (ع مص ) اطمال آنچه در حوض باشد (بصورت مجهول )؛ بیرون آوردن آنچه در آن است و فرونگذاشتن قطره ای در آن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). برآوردن آنچه در حوض و چاه بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
محو کردن
لغتنامه دهخدا
محو کردن .[ م َح ْوْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ستردن . سیاه کردن . پاک کردن . بستردن . محق . امحاق . حک کردن . زدودن . طرس . (منتهی الارب ). طمس . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). بحق : لطع؛ محو کردن نام کسی را. تطلیس ؛ محو کردن نوشته را. اطمال ؛ محو ک...