کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطلاعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطلاعی
لغتنامه دهخدا
اطلاعی . [ اِطْ طِ ] (ص نسبی )منسوب به اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود.
-
جستوجو در متن
-
ناواقفی
لغتنامه دهخدا
ناواقفی . [ ق ِ ] (حامص مرکب ) ناواقف بودن . بی اطلاعی . بی وقوفی . رجوع به ناواقف شود.
-
ناشناسی
لغتنامه دهخدا
ناشناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) نادانی . بی اطلاعی . بی معرفتی . (ناظم الاطباء). || ناشناسا بودن . شناسانبودن . معروف و شناخته نبودن . رجوع به شناسا شود.
-
ناواردی
لغتنامه دهخدا
ناواردی . [ رِ ] (حامص مرکب ) عدم تبحر و استادی و مهارت . تازه کاری . بی اطلاعی . ناواقفی . بی وقوفی . بی تجربگی .
-
نادانستگی
لغتنامه دهخدا
نادانستگی . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) جهل . عدم اطلاع . عدم وقوف . (ناظم الاطباء). جهالت . نادانی . بی خبری . بی اطلاعی .
-
زبون
لغتنامه دهخدا
زبون . [ زَ ] (اِخ ) فرقه ای است وابسته به حراحشه ، از بنوهلیل که شعبه ای است از قبیله ٔ بنوحسن که در اطراف جرش منزل دارند. از ریشه ٔ آن اطلاعی در دست نیست . (از معجم قبائل العرب تألیف عمر رضا کحاله از تاریخ اردن شرقی ص 333).
-
شاملو
لغتنامه دهخدا
شاملو. (اِخ ) قیصر. از طایفه ٔ شاملو، معروف به هروی است زیرا مدتی در هرات از ملازمان حسین خان بود و معارض ملاشکوهی . از تاریخ زندگی او اطلاعی در دست نیست . (از الذریعة ج 9 ص 894).
-
شبینات
لغتنامه دهخدا
شبینات . [ ش َ ] (اِخ ) قبیله ای است مقیم قریه ٔ عقر در ناحیه ٔ کفارات در منقطه ٔ عجلون اما اطلاعی از منشاءآن در دست نیست . (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 581).
-
نامی گیلانی
لغتنامه دهخدا
نامی گیلانی . [ ی ِ ] (اِخ ) این بیت را مؤلف تذکره ٔ نگارستان سخن به نام او ثبت کرده است :ما را فریب عافیت از راه برده بودناسازی زمانه به فریاد من رسید .جز این اطلاعی از حال وی به دست نیامد.
-
ناآزموده کاری
لغتنامه دهخدا
ناآزموده کاری . [ زِ / زْدَ / دِ ] (حامص مرکب ) ناشی گری . نااستادی . (ناظم الاطباء). ناآزمودگی . بی تجربگی . نپختگی . ناورزیدگی . عدم مهارت . تازه کاری . بی اطلاعی . بی وقوفی . نداشتن تبحر.
-
نجم الدین
لغتنامه دهخدا
نجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن ابوبکر محمد نخجوانی . وی شارح اشارات و قانون ابن سیناست . جز این از حال وی اطلاعی نیست . رجوع به ریحانةالادب ج 4 ص 168 و روضات الجنات ص 77 شود.
-
گویای تبریزی
لغتنامه دهخدا
گویای تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (میرزا کامران ) متخلص به گویا برادر میرزا داراب جویا و شاگرد سامری تبریزی است . از ولادت و وفات او اطلاعی در دست نیست و گویا صاحب دیوان و مثنوی است و دیوان او به نام «بندگی نامه » معروف است . (دانشمندان آذربایجان ص 2...
-
کوچکترین
لغتنامه دهخدا
کوچکترین . [ چ َ / چ ِ ت َ ] (ص عالی ) خردترین و کهترین . (ناظم الاطباء). خردترین . صغیرترین . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچک شود. || کم وسعت ترین و کم حجم ترین . || اندکترین : کوچکترین اطلاعی به دست نیاوردم . || کم سن ترین . (فرهنگ فارسی معین ...
-
هرمز پنجم
لغتنامه دهخدا
هرمز پنجم . [ هَُ م ُ زِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) وی از آخرین پادشاهان ساسانی و نوه ٔ خسروپرویز است که پس از آزرمیدخت روی کار آمد سلطنت او در حدود سال 630 م . بوده است و از حوادث دوران او اطلاعی در دست نیست .رجوع به ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن تر...