کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطفال باغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطفال باغ
لغتنامه دهخدا
اطفال باغ . [ اَ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از نهال نورسته و اشجار نورسیده باشد. (برهان ) (آنندراج ). سبزه و نباتات و نهال نورسته و شاخهای نوخیز. (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلا) (شعوری ج 1 ص 112). اطفال باغ و بستان ؛ نهال نورسته و درختهای ...
-
واژههای مشابه
-
زبان اطفال
لغتنامه دهخدا
زبان اطفال . [ زَ ن ِ اَ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زبان مخصوصی که مادران بااطفال بدان سخن میگویند و اسم اشیاء را با تحریفی خاص ادا میکنند و یا نامی دیگر بر آن مینهند مانند:اَخ = بد. تلخ ، پاپا = پدر، پوفه = آش و هرچیز خوردنی ، توتو = مرغ ، قاقا = شیر...
-
کاغذ اطفال
لغتنامه دهخدا
کاغذ اطفال . [ غ َ ذِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی باشد که اکثر طفلان به ریسمان بسته به هواسردهند. بادبادک . کاغذ باد. (آنندراج ) : ز بس گذاشته عشقم بزور رشته ٔ آه سبک چو کاغذ اطفال بر هوا رفتم .نصیرای همدانی (از آنندراج ).
-
اطفال حدایق
لغتنامه دهخدا
اطفال حدایق . [ اَ ل ِ ح َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از ریاحین نودمیده است . (انجمن آرای ناصری ).
-
اطفال شاخ
لغتنامه دهخدا
اطفال شاخ . [ اَ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غنچه ها. گلها: اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع، کلاه شکوفه بر سر نهاده . (گلستان ).
-
اطفال نبات
لغتنامه دهخدا
اطفال نبات . [ اَ ل ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گلها و غنچه ها : میل اطفال نبات ازپی قوت سوی گردون بطبیعت زآنست .انوری .
-
باغچه ٔ اطفال
لغتنامه دهخدا
باغچه ٔ اطفال . [ چ َ / چ ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کودکستان . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
دانگانه
لغتنامه دهخدا
دانگانه . [ ن ْ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (از: دانگ + انه ). صاحب آنندراج گوید اصل کلمه دانگ گانه است یعنی یک عدد دانگ . و یک گاف را حذف کرده اند. (آنندراج ). || در اصطلاح سهمی که هر کس دهد در مهمانی و غیره . آن باشد که چون جمعی بسیر و گشت روند هر یک زر...
-
تانسیلو
لغتنامه دهخدا
تانسیلو. [ ل ل ُ ] (اِخ ) شاعر ایتالیائی بسال 1510 م . در «ونوزا» متولد شد و در 1568 م . در «تانو» درگذشت . در سال 1535 وابسته ٔ دربار ناپل گشت و جزو ملازمان نایب السلطنه ٔ آنجا «دون پدرو» درآمد. آنگاه در سفرهای متعدد ملازم پسر نایب السلطنه «دون گارس...
-
طوبی
لغتنامه دهخدا
طوبی . [ با / بی ] (اِخ ) نام درختی است در بهشت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). نام درختی است در بهشت که بهر خانه از اهل جنت شاخی از آن باشد و میوه های گوناگون و خوشبوئی از آن حاصل آید... و هندیان آن را کلپ برچهه خوانند. (غیاث ) (آنندراج ) : بباغی د...
-
ایادی
لغتنامه دهخدا
ایادی . [ اَ ] (ع اِ) جج ِ ید، به معنی دست . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نعمتها و نکوئیها و دستها و این جمع ایدی است و ایدی جمع ید است . (غیاث ) : بچشم هر کس او را بزرگی و حشمت بجای هر کس او را ایادی و کردار. فرخی .آن مهترزاده را بجا...
-
مدهون
لغتنامه دهخدا
مدهون . [ م َ ] (ع ص ) چرب کرده . به روغن پرورده . (انجمن آرا). نعت مفعولی است از دهن . رجوع به دهن شود. || کشتزاری که از باران اندکی تر شده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به دهن شود. || چرم دباغت کرده . (برهان قاطع) (انجمن آرا). پوست دباغت کرده . (رشیدی...
-
بلبل
لغتنامه دهخدا
بلبل . [ ب ُ ب ُ ] (ع اِ) هزاردستان . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء). مرغی است معروف ، بقدر عصفوری و خوش الحان . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). جانور معروف که هزار باشد. (هفت قلزم ). پرنده ایست خردجثه و سریعحرکت و در طلاقت لسان و زبان آوری بدو مثل زن...