کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطری
لغتنامه دهخدا
اطری . [ اَ ] (اِخ ) اتری . نام دانشمندی است که ابوریحان از وی در کتاب تحقیق ماللهند درباره ٔ مقیاسات در چند موضع مطالبی نقل کرده است . رجوع به فهرست تحقیق ماللهند شود.
-
واژههای همآوا
-
عتری
لغتنامه دهخدا
عتری . [ ع َ / ع ِ ](اِخ ) در اصطلاح رجال لقب حیابن علی و عمروبن علی و صندل بن علی و جز اوست . (از ریحانة الادب ج 3 ص 68).
-
عطری
لغتنامه دهخدا
عطری . [ ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عطر. معطر و دارای بوی خوش . (ناظم الاطباء). رجوع به عطر شود.- شمعدانی عطری ؛ در اصطلاح گیاه شناسی نوعی شمعدانی که دارای برگهای بسیار معطر است و این بوی مطبوع عطر مخصوصاً با لمس برگها بیشتر استشمام می شود. (از فرهنگ ...
-
جستوجو در متن
-
اظرار
لغتنامه دهخدا
اظرار. [ اِ ] (ع مص ) اظرار مرد؛ راه رفتن وی بر روی سنگ های تیز و سخت . (از اقرب الموارد). راه رفتن بر سنگ های تیز و سخت . (از متن اللغة). رفتن بر سنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رفتن بر سنگهای تیز. (تاج المصادر بیهقی ). || اظرار رونده ؛ افتادن ...
-
اطرار
لغتنامه دهخدا
اطرار. [ اِ ] (ع مص ) اطرار فلان ؛ اسقاط وی ، گویند: ضربه فَأطَرَّ یده . (از اقرب الموارد). اطرّ یده فطرّت ؛ سقطت . (متن اللغة). اطر اﷲ ید فلان و اطنها، فطرّت و طنّت ؛ ای سقطت . و ضربه فأطَرَّ یده ؛ ای قطعها و اندرها. (لسان العرب ). اطرار دست کسی ؛...