کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطحار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطحار
لغتنامه دهخدا
اطحار. [ اِ ](ع مص ) اطحار حجام ؛ از بن بریدن غلاف سر نره را هنگام ختنه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
اطهار
لغتنامه دهخدا
اطهار. [ اَ ] (اِخ ) از نواحی حائل است و حائل میان دو ریگزار است بین جراد و اطهار. (از معجم البلدان ).
-
اطهار
لغتنامه دهخدا
اطهار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طُهر، طهارت ، نقیض نجاست . نقیض حیض . (از متن اللغة). ج ِ طهر، پاکی از حیض و جز آن . ایام پاکی زن از حیض . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روزهای رهائی زن از حیض . (از متن اللغة). و رجوع به طُهر شود. || (ص ، اِ) ج ِ طاهر. (متن...
-
اطهار
لغتنامه دهخدا
اطهار. [ اِطْ طِ ] (ع مص ) غسل کردن از حیض . (از متن اللغة). تَطَهﱡر. (متن اللغة). پاک کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || اطهار از گناه ؛ منزه شدن و دست بازداشتن از آن . (از متن اللغة).