کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضناء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضناء
لغتنامه دهخدا
اضناء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضن . رجوع به ضن شود. (از لسان العرب ).
-
اضناء
لغتنامه دهخدا
اضناء. [ اِ ] (ع مص ) (از «ض ن ء») بسیاربچه شدن زن و کذلک غیرها. (منتهی الارب ). صاحب فرزند بسیار شدن زن ، یقال : اضنأت المراءة؛ ای کثر ولدها. (ناظم الاطباء). بسیارفرزند شدن زن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || صاحب بسیار مال گردیدن . (ناظم الاطباء...
-
واژههای همآوا
-
اذناء
لغتنامه دهخدا
اذناء. [اَ ] (ع ص ) تأنیث آذَن . بزرگ گوش . (مهذب الاسماء).- نعجة اذناء ؛ میش ماده ٔ درازگوش . (منتهی الارب ).
-
اظناء
لغتنامه دهخدا
اظناء. [ اَ ظِن ْ نا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ظنین . (از اقرب الموارد) (دستوراللغة) . رجوع به ظنین شود.
-
ازناء
لغتنامه دهخدا
ازناء. [ اِ ] (ع مص ) ملتجی و مضطر کردن . (منتهی الارب ).الجاء. (از قطر المحیط). || بالابردن . (منتهی الارب ). تصعید. (از قطر المحیط). || بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ). حَقن . (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
ضن
لغتنامه دهخدا
ضن . [ ض َ نِن ْ ] (ع ص ) بیمار. گویند: ترکته ضنی ً و ضنیاً. (منتهی الارب ). ج ، اَضْناء.
-
ضنین
لغتنامه دهخدا
ضنین . [ ض َ ] (ع ص ) بخیل . (منتخب اللغات ) (دهار) (مهذب الاسماء). شحیح . زفت و ناکس . (منتهی الارب ). ج ، اَضِنّة، اضنّاء. (مهذب الاسماء).