کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضموط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضموط
لغتنامه دهخدا
اضموط. [ اَ ] (ع اِ) اطماط است که رته و بهندی ارتیهه نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رته است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و باز در فهرست مخزن الادویه در ذیل اطماط آمده است : اطماط و اطموط و اطبوط اسم بربری رته است . و ابن البیطار نیز در ذیل اطماط آرد: اطماط...
-
واژههای همآوا
-
عزموت
لغتنامه دهخدا
عزموت . [ ] (اِخ ) (بمعنی تا بموت قوی ) نام موضعی است در بن یامین . وبرخی آن را همان حزمه دانسته اند که در شمال عناثوث یعنی عناثای تازه واقع است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
عظموت
لغتنامه دهخدا
عظموت . [ ع َ ظَ] (ع اِمص ) بزرگی و خودنمائی و ناز و گردن کشی و بزرگ منشی و نخوت . (منتهی الارب ). کبر و نخوت و زهو، و واوو تاء آن زائد است مبالغه را. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
اطبوط
لغتنامه دهخدا
اطبوط. [ اَ ] (ع اِ) بندق هندی معروف به رته . (از مفردات ابن بیطار). اسم بربری رته . (فهرست مخزن الادویه ).اطماط. اطموط. اضموط. رجوع به کلمه های مذکور شود.
-
اطماط
لغتنامه دهخدا
اطماط. [ اَ ] (ع اِ) قسمی از جوز هندی و بندق هندی . (ناظم الاطباء). بندق هندی است که آن را رتَّه گویند، اگر آرد آن را با سرمه بیامیزند و در چشم کشند احولی را ببرد و بعضی گویند باقلای هندی است و آن سخت بود و دانه های سیاه دارد. (برهان ) (هفت قلزم ). ب...