کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضلاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اظلاع
لغتنامه دهخدا
اظلاع . [ اِ ](ع مص ) گرانبار ساختن و لنگ کردن . (از متن اللغة).
-
ازلاع
لغتنامه دهخدا
ازلاع . [ اِ ] (ع مص ) در طمع چیزی انداختن کسی را که بگیرد آنرا. (منتهی الارب ). در طمع چیزی انداختن تا آنرا بگیرد: ازلعه ؛ اطمعه فی شی ٔ یأخذه . (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
ضلع
لغتنامه دهخدا
ضلع. [ ض ِ ] (ع اِ) ضِلَع. دنده . استخوان پهلو. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء) (دهار). دندانه ٔ پهلو. (بحر الجواهر). قَبِرقة. ج ، اضلاع ، اضلع، ضلوع .- اضلاع خلف ، اضلاع زور ؛ پنج دنده است از هر سوی و جمعاً ده و سر این دنده ها متصل به ...
-
نه ضلعی
لغتنامه دهخدا
نه ضلعی . [ ن ُه ْ ض ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نه بر. ذوتسعة اضلاع . نه پهلو.
-
چاربر
لغتنامه دهخدا
چاربر. [ ب َ ] (ص مرکب ) مربع. ذواربعة اضلاع . چارضلعی . (فرهنگستان ).
-
مقفوله
لغتنامه دهخدا
مقفوله . [ م َ ل َ ] (ع ص ) اضلاع مقفوله . رجوع به ضلع شود.
-
پنج پهلو
لغتنامه دهخدا
پنج پهلو.[ پ َ پ َ ] (اِ مرکب ) صاحب پنج ضلع، ذو خمسة اضلاع .
-
رحبیان
لغتنامه دهخدا
رحبیان . [ رُ ب َ ] (ع اِ) (به صیغه ٔ تثنیه ) دو ضلعی که در زیر اِبْط و در بالای اضلاع میباشند، یامرجع دو مرفق . (ناظم الاطباء). دو پهلو که در زیر دواِبْط و بالای اضلاع قرار دارد. (از اقرب الموارد).
-
مغرض
لغتنامه دهخدا
مغرض . [ م َ رِ ] (ع اِ) فرود سینه ٔ شتر و جانب شکم اسفل اضلاع . ج ، مغارض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرود سینه ٔ شتر و جانب شکم از زیر اضلاع . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
نه بر
لغتنامه دهخدا
نه بر. [ ن ُه ْ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ذوتسعة اضلاع . (یادداشت مؤلف ). نه ضلعی .
-
ده بر
لغتنامه دهخدا
ده بر. [ دَ ب َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح هندسه دارای ده ضلع.کثیرالاضلاع ده ضلعی . ذوعشرة اضلاع . (یادداشت مؤلف ).
-
پنج ضلعی
لغتنامه دهخدا
پنج ضلعی . [ پ َ ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پنج سو. مخمس . ذوخمسة اضلاع . پنج پهلو.
-
بنات الزور
لغتنامه دهخدا
بنات الزور. [ ب َ تُزْ زو ] (ع اِ مرکب ) اضلاع و دنده های اطراف سینه . (از المرصع).
-
کثیرالاضلاع
لغتنامه دهخدا
کثیرالاضلاع . [ ک َ رُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) چندضلعی . خط شکسته ٔ مسدودی است که دو سرش برهم منطبق باشد، هر یک از قطعه خطها را ضلع و هر یک از نقاط مشترک بین دو ضلع متوالی را رأس و مجموع اضلاع چندضلعی را محیط چند ضلعی می نامند. کثیرالاضلاع را ...
-
تبوب
لغتنامه دهخدا
تبوب . [ ت َ ب ْ بو ] (ع اِ) مهلکه . (قطر المحیط) (منتهی الارب ). مهلکه وبیابان خطرناک . (ناظم الاطباء). || آنچه که منطوی بود بر آن دنده ها مانند سینه ، قلب . (از قطر المحیط) آنچه که منطوی باشد بر آن اضلاع . (منتهی الارب ). آنچه که اضلاع بر آن محتوی ...