کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضراب
لغتنامه دهخدا
اضراب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضرب . (اقرب الموارد). مانندها. انواع . (غیاث ). امثال . (روضات الجنات ص 274). نظایر.
-
اضراب
لغتنامه دهخدا
اضراب . [ اِ ] (ع مص ) اضراب مرد در خانه ٔ خود؛ اقامت کردن در آن . (از اقرب الموارد). اقامت ورزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقیم شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). مقیم شدن به یک جا. (غیاث ). || اعراض کردن از کسی . (از اقرب الموا...
-
واژههای مشابه
-
اضراب کردن
لغتنامه دهخدا
اضراب کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشتن ازحکم سابق . استدراک . رجوع به اضراب و استدراک شود.
-
واژههای همآوا
-
اذراب
لغتنامه دهخدا
اذراب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ذَرَب ، بمعنی بدزبانی .
-
اذراب
لغتنامه دهخدا
اذراب . [ اِ ] (ع مص ) تیز کردن . (زوزنی ).
-
ازراب
لغتنامه دهخدا
ازراب . [ ] (اِخ ) یا ارزآب . موضعی در حوالی رود ارس . (حبیب السیر جزو سیم از ج 3 ص 197 متن و حاشیه ).
-
اظراب
لغتنامه دهخدا
اظراب . [ اَ ] (ع اِ) چهار دندان است در پشت نواجذ. وبقولی بیخ دندانها است . (از اقرب الموارد). بیخ دندانها یا چهار دندان پشت نواجذ. (از متن اللغة). چهار دندان پس نواجذ. یا بیخ دندان و بن آن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). گفته اند نام چهار...
-
جستوجو در متن
-
روی گردانیدن
لغتنامه دهخدا
روی گردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) روی گرداندن . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). اضراب . لفت . لفته . (یادداشت مؤلف ). ضرب . تلوی . کصوم . طی . هت . (منتهی الارب ). اعراض . تصییر. (ترجمان القرآن ). رجوع به روی گرداندن شود.
-
اقرم
لغتنامه دهخدا
اقرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) گشن گرامی که نه بندند آن را و نه بار کنند بر وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چهار پای نری که از آن سواری و بارکشی نخواهند برای اضراب فحل . (از اقرب الموارد).
-
غلط گفتن
لغتنامه دهخدا
غلط گفتن . [ غ َ ل َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ناصواب گفتن . نادرست گفتن . در نظم و نثر فارسی غالباً متضمن معنی اضراب است : دل ماند ز ساقیم غلط گفتم آن دل که نماند ازو کجا ماند. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 602).غلط گفتم ای مه کدام آشنایان که هیچ آشنا بی ریائی...
-
مطالب
لغتنامه دهخدا
مطالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مطلب . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مطلبها و درخواستهاو سوءالات و خواهشها و عرضه داشتها و استدعاها. (ناظم الاطباء). آرزوها : دیگری ... به قوت عقل برمطالب و مآرب خویش رسیده . (کلیله و دمنه ). || مسائل و موضو...
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب َ ] (ع حرف ) حرف اضراب است و هرگاه پیش از جمله ای بیاید حرف ابتداء باشد و مفهوم آن باطل کردن معنی ماقبل خود است چون «أم یقولون به جنة، بل جأهم بالحق » (قرآن 70/23) که در این آیه گفته ٔ «به جنة» باطل ، و نقیض آن مقرر شده است . و یا به معنی ...