کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضداد
لغتنامه دهخدا
اضداد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضِدّ. (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 66) (دهار) (غیاث ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ ضِدّ، همتا و مانند و ناهمتا. از لغات اضداد است . (آنندراج ). چیزهای ضد و مخالف و مغایر یکدیگر. (ناظم الاطباء) : وگر گو...
-
اضداد
لغتنامه دهخدا
اضداد. [ اِ ] (ع مص ) در غضب شدن . (از اقرب الموارد). خشمناک گردیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). خشم گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). خشمناک شدن . غضبناک گشتن .
-
واژههای همآوا
-
اذداد
لغتنامه دهخدا
اذداد. [ اِ ] (ع مص ) اعانت کردن کسی را در راندن شتر.
-
جستوجو در متن
-
شوه
لغتنامه دهخدا
شوه . [ ش َ وَه ْ ] (ع اِمص ) درازی گردن و کوتاهی آن (از اضداد). (منتهی الارب ).
-
شوه
لغتنامه دهخدا
شوه . [ ش َ وَه ْ ] (ع مص ) زشت شدن روی . || دراز شدن گردن وکوتاه شدن آن (از اضداد است ). (از اقرب الموارد).
-
غاضی
لغتنامه دهخدا
غاضی .(ع ص ) شتری که درخت غضا خورد. || تاریک وروشن . (از اضداد). (کنزاللغة). رجوع به غاض شود.
-
هلوب
لغتنامه دهخدا
هلوب . [ هََ ] (ع ص ) زن که با شوی نزدیکی نماید. || زن که از شوی کناره گزیند. از اضداد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
حذمان
لغتنامه دهخدا
حذمان . [ ح َ ذَ ] (ع اِمص ) تیزروی . (منتهی الارب ). || کندروی (از لغات اضداد است ). سست روی . (منتهی الارب ).
-
رهوة
لغتنامه دهخدا
رهوة. [ رَهَْ وَ ] (ع اِ) جای بلند و یا پست که در آن آب فراهم آید (از اضداد است ). (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
-
ساقب
لغتنامه دهخدا
ساقب . [ ق ِ ] (ع ص ) نزدیک و دور، از اضداد است . (منتهی الارب )(شرح قاموس ). القریب و البعید، ضد. (قطر المحیط).
-
صارخ
لغتنامه دهخدا
صارخ . [ رِ ] (ع ص )نعت فاعلی از صُراخ . فریادرس و فریادخواه . از لغات اضداد است . || (اِ) خروس . (منتهی الارب ).
-
شف
لغتنامه دهخدا
شف . [ ش ِف ف ] (ع اِ) سود. (یادداشت مؤلف ) (از برهان ). || زیان (از اضداد است ). (یادداشت مؤلف ) (از برهان ).
-
محانیق
لغتنامه دهخدا
محانیق . [ م َ ] (ع ص ) شتران لاغر و شتران فربه : ابل محانیق (از اضداد است ). (منتهی الارب ).