کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضحیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضحیة
لغتنامه دهخدا
اضحیة. [ اِ حی ی َ / اُ حی ی َ ] (ع اِ) گوسپندی که قربانی کنند. ج ، اضاحی . (از اقرب الموارد). آنچه قربان کنند. (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). گوسپند که در چاشت یا در روز عید اضحی ذبح کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه بقربان ...
-
اضحیة
لغتنامه دهخدا
اضحیة. [ اِ ی َ ] (ع ص ) شب روشن . (از اقرب الموارد). اضحیانة. رجوع به اضحیانة شود.
-
واژههای مشابه
-
اضحیه
لغتنامه دهخدا
اضحیه . [ اِ / اُ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) شاعر کلمه راکه مرادف اضحاة است به معنی دوم کلمه که روز عید نحر یا عید گوسپندکشان است بکار برده است : تا لاله و نسرین بود تا زهره و پروین بودتا جشن فروردین بود تا عیدهای اضحیه .(منسوب به منوچهری ).
-
جستوجو در متن
-
اضحیات
لغتنامه دهخدا
اضحیات . [ اُ حی یا ] (ع اِ) ج ِ اُضْحیّة. رجوع به اضحیة شود.
-
اضاحی
لغتنامه دهخدا
اضاحی . [ اَ حی ی ] (ع اِ) ج ِ اضحیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ اضحیة و آن گوسپندی است که برای قربانی تهیه کنند. (از اقرب الموارد). قربانیها. و رجوع به اضحیة شود.
-
اضحیانة
لغتنامه دهخدا
اضحیانة. [ اِ ن َ / اُ ح ُ ن َ ] (ع ص ) شب اضحیانة؛ روشن . تابناک . (از اقرب الموارد). اِضْحیة. (اقرب الموارد). شب روشن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اسائش
لغتنامه دهخدا
اسائش . [ ] (اِخ ) شروانی ملقب به کمال الدین . او راست : مفتاح السعادة در فروع ، و آن کتابی است مشتمل بر عبادات و الفاظ کفر و استحسان و ایمان و توبه . مؤلف در این کتاب گوید که وی مسائل صلاة وصوم و صید و اضحیة و ذبائح و مسائل مربوط به کفر و کراهیت را...
-
اضحاة
لغتنامه دهخدا
اضحاة. [ اَ] (ع اِ) گوسپندی که قربانی کنند. ج ، اَضْحی ̍. مؤنث است . و هرگاه مذکر آورده شود مراد روز است . (از اقرب الموارد). آن قربانی که هر جا کنند. ج ، اضحی ، اضاحی . (مهذب الاسماء). بمعنی اُضْحیّة، گوسپند که در چاشت یا در روز اضحی ذبح کنند. ج ، ...
-
اضحی
لغتنامه دهخدا
اضحی . [ اَ حا ] (ع ص ) اسب اشهب . مؤنث : ضَحْیاء. (از اقرب الموارد).اسب سپید اشهب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) روز عید قربان و یوم النحر. (ناظم الاطباء). عید گوسپندکشان . (محمودبن عمر). روز قربان . (منتهی الارب ). بمعنی عید اضحی نیز آید...
-
جذع
لغتنامه دهخدا
جذع . [ ج َ ذَ ] (ع اِ) آنچه پیش از ثنی باشد، یعنی گوسپند و گاو بسال دوم در آمده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). گوسفند که بسال دوم باشد. (غیاث اللغات ، از لطائف و منتخب ). سال پیش از ثنی است و ثنی آن است از شتر پای بشش سال گذا...
-
نسرین
لغتنامه دهخدا
نسرین . [ ن َ ] (اِ) نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد وآن دو نوع است یکی را گل مشکین می گویند و دیگری را گل نسرین . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). از جنس گل سرخ است . (ناظم الاطباء). به عربی ورد الصینی خوانند. (برهان قاطع). نسترن گ...
-
زهره
لغتنامه دهخدا
زهره . [ زُ رَ / رِ ] (اِخ ) ستاره ای است معروف که آن را ناهید خوانند.(برهان ). در عربی نام ناهید است . (انجمن آرا) (آنندراج ). سیاره ای است که مطربه ٔ فلک است . فارسیان به سکون ها استعمال کرده اند... (شرفنامه ٔ منیری ). بمعنی ستاره ٔ معروف اگرچه در ...
-
شب
لغتنامه دهخدا
شب . [ ش َ ] (اِ، ق ) مدت فاصله ٔ از غروب آفتاب تا طلوع صبح صادق . (از فرهنگ نظام ). لیل . (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ). قرار داشتن قسمتی ازکره ٔ زمین است در تاریکی سایه ٔ زمین وقتی که آفتاب زیر افق پنهان باشد. (از التفهیم ). مقابل روز. مدت زم...