کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضجاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اضجاع
لغتنامه دهخدا
اضجاع . [ اِ ] (ع مص ) بر پهلو خوابانیدن کسی را بر زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پهلوی کسی را بر زمین نهادن . (از اقرب الموارد). کسی را پهلو بر زمین نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). بر پهلو خوابانیدن . || خالی ساختن جوال کسی را که پر ...
-
واژههای همآوا
-
ازجاء
لغتنامه دهخدا
ازجاء. [ اِ ] (ع مص ) راندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیش راندن . نرم راندن (منتهی الارب )، چنانکه باد ابر راو گاو گوساله ٔ خود را: الریح تزجی السحاب و البقر تزجی ولدها؛ ای تسوقه . || بسر بردن : ازجی به العیش ؛ بسر برد با او زندگانی را. (منتهی...
-
جستوجو در متن
-
آرامانیدن
لغتنامه دهخدا
آرامانیدن . [ دَ ] (مص ) اِسکان . (زوزنی ). اِهداء. اضجاع . اهجاع . || مطمئن کردن . (زمخشری ). || آرام کردن . آرام دادن .
-
اضطجاع
لغتنامه دهخدا
اضطجاع . [ اِ طِ ] (ع مص ) بر پهلو خفتن . (از کنز و منتخب و صراح ) (غیاث اللغات ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). پهلو بر زمین نهادن . ضَجْع. ضُجوع . اِضّجاع . اِلْطِجاع . انضجاع . (از اقرب الموارد). رجوع به مصادر مذکور شود. || در سجود فراهم آمدن مصلی و چسب...
-
ضجع
لغتنامه دهخدا
ضجع. [ ض َ ] (ع اِ) نباتیست که بدان جامه شویند. ج ، اضجاع . (مهذب الاسماء). غاسولیست که بدان جامه ها شویند. (منتهی الارب ). || گیاهی است مانا بخیار و بادرنگ ریزه مگر که این از خیار بزرگتر است و شاخهایش چهارپهلو، و آبش اگر بر شیر خفته افشرند خوش می گر...