کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصیهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصیهب
لغتنامه دهخدا
اصیهب . [ اُ ص َ هَِ ] (اِخ ) آبی است نزدیک مروت در دیار بنی تمیم متعلق به بنی حمان (تیره ای از بنی تمیم ) که پیامبر (ص ) آب مزبور و چند آب دیگر را به حصین بن مشمت اقطاع فرمود هنگامی که اسلام آورد و در شمار وفدها نزد وی رفت . (از معجم البلدان ).
-
اصیهب
لغتنامه دهخدا
اصیهب . [ اُ ص َ هَِ ] (ع ص مصغر) تصغیر اصهب ، بمعنی اشقر. (از معجم البلدان ). رجوع به اصهب شود.
-
جستوجو در متن
-
جراد
لغتنامه دهخدا
جراد. [ ج ُ ] (اِخ ) آبی است بدیاربنی تمیم نزدیک مروت که وقعه ٔ کلاب دوم در آنجا روی داد. (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ) : و لقد عرکن بآل کعب عرکةًبلوی جراد فلم یدعن عمیداالاّ قتیلا قد سلبنا بزه تقع النسور علیه او مصفودا. جریر (از معجم البلدان ...