کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصيل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اَ ] (اِخ ) برادرزاده ٔ اتابک شیرگیر بود که در روزگار سلطان محمد با فدائیان الموت نبرد میکرد.خواجه رشیدالدین آرد: و در دهم ربیعالاول سنه ٔ عشرین و خمسمائه (520 هَ . ق .) میمون دژ بفرمود ساختن و زجرود و دهخدا و عبدالملک فشندی به کوتوالی آنجا ...
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اَ ] (اِخ ) شهریست در اندلس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سعدبن خیر گوید شاید از اعمال طلیطله باشد. (از معجم البلدان ) (مراصد). رجوع به اصیلة شود.
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اَ ] (اِخ ) نظام الدین اصیل یا اصیل الدین . مقتدا و شیخ الاسلام عراق بود و هنگامی که شاه سلطان اصفهان را محاصره کرد و لشکر وی در شهر ریختند و دروازه ها فروگرفتند، شیخ ابواسحاق از اضطرار به خانه ٔ اصیل التجا برد و در آنجا مختفی گشت . رجوع به ...
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اَ ] (ع ص ) صاحب اصل بمعنی صاحب نسب ، ای کسی که آبا و اجداد او شریف و نجیب باشند. (غیاث ). آنکه دارای اصل است . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). خداوند اصل و حسب و نسب و بزرگ . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجانی ص 3). صاحب اصل . صاحب نسب . (منتهی ا...
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اُ ص َ ](اِخ ) ابن عبداﷲ هذلی یا غفاری . صحابی بود و وی همان کسی است که هنگامی که مکه را برای پیامبر (ص ) وصف کرد، فرمود: کافیست ترا ای اصیل . (از تاج العروس ).
-
اصیل خزاعی
لغتنامه دهخدا
اصیل خزاعی . [ اَ ل ِ خ ُ ] (اِخ ) در عصر پیامبر می زیست و از فصیحان بود. جاحظ از وی چند جمله که در پاسخ پیامبر (ص ) بازگفته نقل کرده است . رجوع به البیان والتبیین چ قاهره ج 2 ص 128 شود.
-
اصیل روغدی
لغتنامه دهخدا
اصیل روغدی . [ اَ ل ِ غ َ ] (اِخ ) دهقان زاده ای بود از مردم روغد بنام اصیل که در نیمه ٔ اول قرن هفتم هجری میزیست و نخست وکیل خرج کورکوز مغول در خراسان (طوس ) بود و چون کورکوز به پایه ای بلند نائل آمد کار اصیل نیز رونق گرفت و هنگامی که کورکوز آهنگ از...
-
اصیل آباد
لغتنامه دهخدا
اصیل آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهیست جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 12 هزارگزی جنوب باختر شهریار. محلی جلگه ، معتدل و سکنه ٔ آن 260 تن است که شیعه و فارسی زبان اند و بترکی هم سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، انگور، سیب زمینی ...
-
اصیل ارغون
لغتنامه دهخدا
اصیل ارغون . [ اَ اَ ] (اِخ ) (امیر سید...) از امیران درگاه میرزا سلطان ابوسعید تیموری بود که بسال 863 هَ .ق . هرات را تصرف کرد. خواندمیر آرد: روز جمعه هشتم ماه صفر(863) امیر سید اصیل ارغون و پهلوانان حسین دیوانه از اردوی سلطان سعید به دارالسلطنه ٔ ه...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) در روزگار شاه منصور پادشاه معاصر حافظ شیرازی حاکم قم بود. حافظ ابرو درباره ٔ گرفتار شدن سلطان زین العابدین و میل کشیدن و دیگر حادثه هائی که در آن روزگار روی داد، آرد: چون شاه منصور به جانب قم متوجه شد حا...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) امیراصیل الدین عبداﷲبن علی بن ابی المحاسن بن سعدبن مهدی علوی محمدی . امامی فاضل و بارع و متورع بود، حدیث گردآورد و سماع و روایت کرد، کتاب بخاری را بر شیخ علأالدین خجندی به سماع وی از ابوالوقت دارمی سماع کرد،و قسمتی...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن . لقب پسر خواجه نصیرالدین طوسی معاصر اولجایتو (که در سال 703 هَ . ق . بتخت سلطنت نشست ) بود. و اولجایتو در حدود 706 که از تبریز بمراغه رفت و رصدخانه ٔ آن شهر را بازدید کرد اصیل الدین را به اداره ٔآن گماشت . و اد...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲ حسینی .خواندمیر در حبیب السیر نام وی را در ذیل سادات و مشایخ و علمای زمان سلطان حسین میرزا بایقرا (863 - 912هَ . ق .) بدین سان آورده است : امیر سید اصیل الدین عبداﷲ حسینی و او را به صفتهای اصالت و وفور جلالت و...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) فرزند نجیب سمرقندی . از شاعران روزگار سلجوقیان پس از عهد معزی و سنجری در ماوراءالنهر بود. عوفی وی را «از لطیف طبعان سمرقند» شمرده و «ابیات » وی را «در غایت لطف و طراوت » دانسته و گوید: آنچه او گفته است محض لطف طبع ا...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) محمد شیرازی . از کبار مشایخ و عرفا بوده و در سال 618 هَ . ق . درگذشته و در قریه ٔ بلیان در یک فرسنگی سمت جنوب کازرون مدفون است . (از آثار عجم ص 326 از ریحانةالادب ج 1 ص 87).