کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصورة
لغتنامه دهخدا
اصورة. [ اَص ْ وِ رَ ](ع اِ) ج ِ صوار. (منتهی الارب ). رجوع به صوار شود.
-
واژههای همآوا
-
اسورة
لغتنامه دهخدا
اسورة. [ ] (اِخ ) یکی از بلاد هند. (تحقیق ماللهند ص 101 س 21).
-
اسورة
لغتنامه دهخدا
اسورة. [ اَ وَ رَ ] (اِخ ) رجوع به اسودة (ده ) شود.
-
اسورة
لغتنامه دهخدا
اسورة. [ اَوِ رَ ] (ع اِ) ج ِ سِوار. (ترجمان القرآن جرجانی ) (دهار). ج ِ سِوار، بمعنی یاره و دست برنجن . (منتهی الارب ). || ج ِ اُسوار. یاره ها. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
صوار
لغتنامه دهخدا
صوار. [ ص ِ ] (ع اِ) گله ٔ ماده گاوان . صیران . (منتهی الارب ). القطیع من البقر. (اقرب الموارد). رجوع به صُوار شود. || بوی خوش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اندک از مشک یا نافه ٔ آن . ج ، اَصوِرة. (منتهی الارب ). القلیل من المسک . (اقرب الموارد...
-
هجان
لغتنامه دهخدا
هجان . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) برگزیده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگزیده و خالص و پاک از هرچیزی . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). گویند: «خیار کل شی ٔ هجانه ». و از گفتار علی است : هذا جنای و هجانه فیه ...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حِلَّزَة الیشکری الوائلی . شاعری جاهلی ، و یکی از فحول شعرا و اصحاب معلقات است . ابوعبیده گوید بهترین شعرا که دارای قصائد طوالند سه تن باشند؛ عمروبن کلثوم و حارث بن حلزه و طرفةبن العبد. و او ابرص بود و در فخر بدان پایه بود که...