کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصفنط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصفنط
لغتنامه دهخدا
اصفنط. [ اِ ف َ ] (معرب ، اِ) بمعنی اسفنط است . (از اقرب الموارد). نوعی از شراب خوش . لغتی در اسفنط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شیره ٔ انگورخوشبو یا گونه ای از آشامیدنی ها. یا برترین باده ... چنانکه اصمعی هم گفته است کلمه رومی است و در برخی از نو...
-
واژههای همآوا
-
اسفنط
لغتنامه دهخدا
اسفنط. [ اِ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) می انگوری خوشبو یا نوعی از شراب یا عالیترین شراب ها. (از منتهی الارب ). یقال انها لغة رومیة. (محمودبن عمر) . خمر. (بحر الجواهر). اِصفنط.
-
جستوجو در متن
-
اصفعد
لغتنامه دهخدا
اصفعد. [ اِ ف َ] (معرب ، اِ) می خوشبو. اصفد. اسفنط. اصفنط. اصفعید. اصفند. رجوع به کلمه های مزبور، و نشوءاللغة شود.
-
اصفد
لغتنامه دهخدا
اصفد. [ اِ ف َ ] (معرب ، اِ) می خوشبو. اسفنط. اصفنط. اصفعید. اصفعند. اصفعد. رجوع به کلمه های مزبور، و نشوءاللغة ص 38 شود.
-
اصفعند
لغتنامه دهخدا
اصفعند. [ اِ ف َ ع َ ] (معرب ، اِ) می . (منتهی الارب ). خمر. اصفعید. اسفنط. اصفنط. اصفد. اصفعد. (از نشوءاللغة). و رجوع به کلمه های مزبور شود.
-
اصفعید
لغتنامه دهخدا
اصفعید. [ اِ ف َ ] (معرب ، اِ) خمر. شراب . (اقرب الموارد). اسفنط. اصفنط. اصفعند. اصفد. اصفعد. (از نشوءاللغة ص 38). و رجوع به کلمه های مزبور شود.
-
اسفنط
لغتنامه دهخدا
اسفنط. [ اِ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) می انگوری خوشبو یا نوعی از شراب یا عالیترین شراب ها. (از منتهی الارب ). یقال انها لغة رومیة. (محمودبن عمر) . خمر. (بحر الجواهر). اِصفنط.
-
اصفند
لغتنامه دهخدا
اصفند. [ اِ ف َ ] (معرب ، اِ) بهترین و صافی ترین باده . (از المعرب جوالیقی ). اسفنط. اصفنط. اسفند. اصفعند. اصفعید، اصفد. رجوع به کلمه های مزبور، و نشوءاللغة و المعرب جوالیقی ص 18 شود.