کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطلخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصطلخ
لغتنامه دهخدا
اصطلخ . [ اِ طَ ] (اِ) در تداول عامه ، اصطرخ . رجوع به اصطرخ و اصطخر و استخر شود.
-
واژههای مشابه
-
اصطلخ بیجار
لغتنامه دهخدا
اصطلخ بیجار. [ اِطَ خ ِ ] (اِخ ) از دیه های سیاه رستاق (در ناحیه ٔ رانکوه در گیلان ) که جزء گیلان بشمار میرفته چون زیر فرمان سپهدار اعظم است که مالک آن حدود است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 144 شود.
-
اصطلخ سر
لغتنامه دهخدا
اصطلخ سر. [ اِ طَ س َ ] (اِخ ) از دیه های تنکابن است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد ص 144 شود.