کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطلاح (کلام) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصطلاح کردن
لغتنامه دهخدا
اصطلاح کردن . [ اِ طِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نهادن با یکدیگر. متداول کردن لفظی برای معنی خاصی . رجوع به اصطلاح شود.
-
اصطلاح شناسی
لغتنامه دهخدا
اصطلاح شناسی . [ اِ طِ ش ِ ] (حامص مرکب ) آگاهی به اصطلاحات فن یا دانشی . شناختن اصطلاحات علمی یا هنری .
-
جستوجو در متن
-
مصنفین
لغتنامه دهخدا
مصنفین . [ م ُ ص َن ْ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مصنف (در حالت نصبی و جری ). رجوع به مصنف شود. || (اصطلاح حدیث ) مؤلفان حدیث که کلام ائمه ٔ معصومین را در کتابهای خود می آورند و علاوه برآن از خود نیز بیاناتی در کتاب خویش دارند، در مقابل اصحاب اصول که همه ٔ...
-
کلام
لغتنامه دهخدا
کلام . [ ک َ ] (ع اِ) سخن یا سخن با فایده ای که بنفسه کفایت کند. اسم جنس است و بر قلیل و کثیر واقع شود. و درتعریف آن گفته اند که ، صفتی که جاندار بتواند آنچه را در خاطر دارد به وسیله ٔ اصوات مقطعه و یا کتابت و یا اشاره اعلام دارد. (منتهی الارب ). گفت...
-
تجانس
لغتنامه دهخدا
تجانس . [ ت َن ُ ] (ع مص ) اتحاد در جنس (اقرب الموارد) (قطر المحیط): و معالتجانس التآنس . (اقرب الموارد). همجنس بودن . (فرهنگ نظام ). مجانست . همانندی . || (اصطلاح علم کلام ) تجانس و مجانست هر دو در اصطلاح علم کلام در مورد اتحاد جنس استعمال میشود. ما...
-
کلامی
لغتنامه دهخدا
کلامی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به علم کلام و علم کلام عبارت از معرفت عقاید است به ادله ٔ عقلیه مؤید به نقل . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به کلام شود.- مذهب کلامی ؛ در اصطلاح اهل بیان ، عبارت است از بیان دلیل بر مطلوب به روش اهل کلام ، و آن چنان حجتی ...
-
موجب
لغتنامه دهخدا
موجب . [ ج َ ] (ع ص ) ایجاب کرده شده . لازم آمده . لازم گردانیده شده و مقررکرده شده . || مثبت . ضد منفی . (ناظم الاطباء)؛ استثناء در کلام تام موجب . || (اصطلاح فلسفی ) به معنی ضد مختار است . (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی سیدجعفر سجادی ).
-
ترعید
لغتنامه دهخدا
ترعید. [ ت َ ] (ع مص ) در اصطلاح قاریان ، مرتعش کردن صدا هنگام تلاوت قرآن کریم . صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد:نزد پاره ای از متأخران قاریان آن است که قاری در حین تلاوت کلام اﷲ آواز خود را بنحوی از حنجره ٔ خود بیرون آورد که گویی از فرط سرما یا شدت د...
-
مصنف
لغتنامه دهخدا
مصنف . [ م ُ ص َن ْ ن َ ] (ع ص ) کتاب مرتب شده . (ناظم الاطباء). تصنیف شده . ج ، مصنفات . || مبوب . طبقه بندی شده : التصنیف ، تمییز الاشیاء بعضها من بعض ، و صنف الاشیاء، جعلها اصنافاً. (زمخشری از یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح حدیث ) در اصطلاح محدثین ، ...
-
فصاحت
لغتنامه دهخدا
فصاحت . [ ف َ ح َ ] (ع مص ) گشاده زبان شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گشاده سخن و درست مخارج گردیدن . (منتهی الارب ). فصیح شدن . (از اقرب الموارد). || زبان آور شدن . (منتهی الارب ). || بزبان عربی سخن گفتن اعجمی و معنیش دریافت شدن یا عربی بودن وزبان ...
-
مأول
لغتنامه دهخدا
مأول . [ م ُ ءَوْ وَ ] (ع ص ) همزه بصورت الف است ، تأویل کرده شده و کلام از ظاهر به خلاف ظاهر گردانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مؤول شود. || در اصطلاح اصولیان لفظی را گویند که بر معنی مرجوح خود حمل شود به قرائن عقلی یا نقلی . (فرهنگ علو...
-
محصل
لغتنامه دهخدا
محصل . [ م ُ ح َص ْ ص َ ] (ع ص ) به دست آمده . حاصل کرده . به دست کرده . حاصل کرده شده . (غیاث ) (یادداشت مرحوم دهخدا). گرد کرده شده . حاصل شده . یافته شده . فراهم کرده شده . (ناظم الاطباء) : هیچ علمی بی آلات و ادوات محصل نگردد. (سندبادنامه ص 62).- م...
-
بلاغت
لغتنامه دهخدا
بلاغت . [ ب َ غ َ ] (از ع ، اِ) بلاغة. چیره زبانی . (منتهی الارب ). فصاحت . (اقرب الموارد). شیواسخنی . زبان آوری . و رجوع به بلاغة شود. || در اصطلاح معانی بیان ، رسیدن به مرتبه ٔ منتهای کمال در ایراد کلام به رعایت مقتضای حال . (غیاث اللغات ) (آنندراج...
-
راده
لغتنامه دهخدا
راده . [ رادْ دَ ] (ع اِ) به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. (ناظم الاطباء). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهند و همان علامت را در حاشیه...