کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطفین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصطفین
لغتنامه دهخدا
اصطفین . [ اَ طَ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی بمعنی زردک است و آنرا گزر نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی ، گزر. اصطفلین . (ناظم الاطباء). و رجوع به اصطفلین و اصطفلینة و جزر و گزر و زردک شود.
-
واژههای همآوا
-
اسطفین
لغتنامه دهخدا
اسطفین . [ اِ طَ/ اُ طَ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی زردک را گویند که گزر باشد، بهترین آن زرد و شیرین است و قوت باه دهد و پشت و کمر را قایم کند. (برهان ). بلغت یونانی زردک را گویند که گزر باشد. (الفاظ الادویة) (مؤید الفضلاء). اسطفین ، اصطفین است ، اسطو...
-
جستوجو در متن
-
اسطفین
لغتنامه دهخدا
اسطفین . [ اِ طَ/ اُ طَ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی زردک را گویند که گزر باشد، بهترین آن زرد و شیرین است و قوت باه دهد و پشت و کمر را قایم کند. (برهان ). بلغت یونانی زردک را گویند که گزر باشد. (الفاظ الادویة) (مؤید الفضلاء). اسطفین ، اصطفین است ، اسطو...