کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن حوشب ابوهشام قاضی همدان ، هالک بود از زیادبن سعد و قرةبن خالد روایت کرد. یحیی گوید کذاب خبیثی است و بخاری و مسلم و نسایی گفته اند: حدیث او متروک است . و دارقطنی حدیث وی را منکر دانسته است و سعدی گوید در همدان بسال 202 هَ ....
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید یا اصرم بن حمید. از شاعران عرب معاصر هارون الرشید بود که در سال 170 هَ . ق . از طرف هارون به حکومت سیستان تعیین گردید. و صاحب تاریخ سیستان ذیل عنوان نشستن هرون الرشید به خلافت درباره ٔ شوریدن مردم سیستان بر کثیرب...
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن غیاث ، ابوغیاث .تابعی است . (منتهی الارب ). اصرم بن غیاث خراسانی نیشابوری از مقاتل بن حیان روایت کرد، احمد و بخاری و رازی و دارقطنی گفتند: حدیث وی منکر بود، و نسایی گفت : حدیث او متروک است . (از لسان المیزان ج 1). و رجوع ب...
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) برخی آنرا تصحیف کرده اند و اصل آن صرم است که لقب ابن سعیدبن یربوع مخزومی است . (از الاصابه ج 1 ص 129). و رجوع به صرم شود.
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) چنانکه در داستانهای مربوط به دیدار حضرت موسی (ع ) و خضر آورده اند صریم و اصرم نام دو یتیم بوده است که خضر (ع ) هنگامی که در بیرون دیهی به عمارت دیواری پرداخت علت آنرا به موسی (ع ) چنین بازگفت : سبب عمارت دیوار آن بود که زیر آن...
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) رجوع به اسرم در همین لغت نامه و فهرست ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو شود.
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) مرد محتاج بسیارعیال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مُصْرِم . فقیربسیارعیال . (تاج العروس ). فقیر بدحال بسیارعیال . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || آنکه کناره ٔ دو گوش وی بریده شده باشد. (از اقرب الموارد) (قطرالمحی...
-
واژههای مشابه
-
اصرم اشهلی
لغتنامه دهخدا
اصرم اشهلی .[ اَ رَ م ِ اَ هََ ] (اِخ ) اُصَیْرِم ، که نامش عمروبن ثابت است . صحابی است . (منتهی الارب ). اصرم یا اصیرم اشهلی انصاری و نامش عمروبن ثابت بود. صحابی است . (از تاج العروس ). و رجوع به عمرو و الاصابه ج 1 شود.
-
اصرم خراسانی
لغتنامه دهخدا
اصرم خراسانی . [ اَ رَ م ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به اصرم بن غیاث خراسانی شود.
-
اصرم شقری
لغتنامه دهخدا
اصرم شقری . [ اَرَ م ِ ش َ ق َ ] (اِخ ) صحابی است . (منتهی الارب ). کسی که پیامبر (ص ) او را به تفاؤل زرعة نامید. صحابی است . (تاج العروس ). و صاحب الاصابة آرد: اسامةبن اخدری تمیمی شقری ... نزیل بصره بود، ابن حبان گوید در حالی که اسلام آورده بود نزد...
-
اصرم کمرکی
لغتنامه دهخدا
اصرم کمرکی . [ اَ رَ م ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به اصرم کمری شود.
-
اصرم کمری
لغتنامه دهخدا
اصرم کمری . [ اَ رَ م ِ ک َ ] (اِخ ) صاحب تاریخ سیستان آرد: قرار گرفتن تمامی ملک سیستان بر خداوند یمین الدین بهرامشاه بن حرب هم در این روز، لشکر طلبیدن سلطان محمد خوارزمشاه از سیستان ، و فرستادن خداوند یمین الدین شمس الدین زنگی بن امیر باحفص جوینی را...
-
سام اصرم کمری
لغتنامه دهخدا
سام اصرم کمری .[ م ِ اَ رَ م ِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به اصرم کمری شود.
-
اصرم یعقوب صابر
لغتنامه دهخدا
اصرم یعقوب صابر. [ اَ رَ ی َ ب ِ ب ِ ] (اِخ ) مردی از بزرگان کمر یا کمر زهیر واقع در سیستان بود که بسال 424 هَ . ق . هنگام ورود یاقوتی به کمر او را خدمت کرد و با وی در جنگها شرکت جست . رجوع به تاریخ سیستان ص 377 شود.