کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصرام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصرام
لغتنامه دهخدا
اصرام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صَرْم ، معرب چرم . (تاج العروس ). رجوع به صرم شود. || ج ِ صِرْم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ صِرْم ، بمعنی ضرب و جماعتی از مردم که بسیار نباشند و بگفتار صاحب صحاح بمعنی خانه های مجتمعی از مردم یا بقول دیگران بمعنی جم...
-
اصرام
لغتنامه دهخدا
اصرام . [ اِ ] (ع مص ) اصرام مرد؛ اصرم شدن وی . (قطر المحیط). رجوع به اصرم شود. محتاج و بسیارعیال گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). محتاج و صاحب عیال بسیار گردیدن شخص . (ناظم الاطباء). درویش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نیازمند شدن مرد. (صحاح ). ...
-
واژههای همآوا
-
اثرام
لغتنامه دهخدا
اثرام . [ اِ ] (ع مص ) اثرم گردانیدن کسی را.
-
اسرام
لغتنامه دهخدا
اسرام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سُرم ، بمعنی دهان روده ٔ مستقیم که مخرج ثفل است .
-
جستوجو در متن
-
صرم
لغتنامه دهخدا
صرم . [ ص ِ ] (ع اِ) نوع و گروه مردم و جز آن . ج ، اصرام و اصارم و اصاریم . (منتهی الارب ). || موزه ٔ نعل زده . (منتهی الارب ). || خانه های مردم جمع یکجا. (منتهی الارب ).
-
درویش شدن
لغتنامه دهخدا
درویش شدن . [ دَرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مسکین شدن . بی چیز گشتن . نادار شدن . فقیرشدن . بی نوا گشتن . ابلاط. ارماد. ارمال . ازهاد. اصرام . اصفار. (تاج المصادر بیهقی ). اعالة. (دهار). اعدام . (از منتهی الارب ). اعسار. (دهار). اعواز. (تاج المصادر بیهقی ...
-
درو
لغتنامه دهخدا
درو. [ دِ رَ / رُو] (اِمص ) عمل قطع کردن ساقه های گندم یا چیدن ساقه های جو و دیگر حبوب . قطع کردن زراعت . (غیاث ). حصاد و چیدن غله و بریدن علف و غله ٔ رسیده و یا نیم رس با داس . (ناظم الاطباء). درودن . این کلمه با شدن و کردن صرف شود. حصد. صرام . دارا...