کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصرار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصرار کردن
لغتنامه دهخدا
اصرار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری . و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن . (ناظم الاطباء). سماجت کردن . مُصِر بودن . ابرام کردن . پافشاری داشتن . اصرار ورزیدن . و رجوع به اصرار ورزیدن شود : کند در ره نوشتن ...
-
جستوجو در متن
-
رو سخت کردن
لغتنامه دهخدا
رو سخت کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اصرار و ابرام کردن . لجاج ورزیدن . مقاومت کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
کشتیار
لغتنامه دهخدا
کشتیار. [ ک ُت ْ ] (ص مرکب ) ملتمس . خواهشگر.- کشتیار کسی شدن ؛ سخت بدو التماس کردن . سخت اصرار و الحاح کردن . نهایت درجه ابرام و اصرار با مهربانی کردن : کشتیار او شدم که بماند گفت حکماً باید بروم . (یادداشت مؤلف ) .
-
زورچپان کردن
لغتنامه دهخدا
زورچپان کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، چیزی را به کسی فروختن به اصرار و ابرام . به اصرار یا فشار چیزی را به کسی ، عوض مالی دادن یا فروختن . دختری را به اصرار و ابرام به کسی دادن :... دختر زشت خود را به این جوان زورچپان کردند. (از یادداشت...
-
رو زدن
لغتنامه دهخدا
رو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، خواهش کردن . خواهش و سماجت و اصرار کردن .
-
نچسبی
لغتنامه دهخدا
نچسبی . [ ن َ چ َ ] (حامص مرکب ) نچسبیدن . || سماجت . اصرار بی جا و بی مزه . بی مزگی . صفت آدم نچسب .- نچسبی کردن ؛ به سماجت و پافشاری بی جاخود را لوس و بی ارج کردن . اصرار ورزیدن .
-
پاپی بودن
لغتنامه دهخدا
پاپی بودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) در امری اصرار ورزیدن . تعقیب آن کردن .
-
پاپی شدن
لغتنامه دهخدا
پاپی شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پاپی شدن امری را؛ اصرار ورزیدن در آن . دنبال کردن آن .
-
چانه زدن
لغتنامه دهخدا
چانه زدن . [ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) مُکاس . مُماکَسَة. تشویش کردن در بیع. سخن بیجا و زیاد گفتن در خریدو فروش . (ناظم الاطباء). اصرار مشتری در کم کردن بهای جنس . تقاضای خریدار کم کردن بهای متاعی را از فروشنده به اصرار. پرگوئی فروشنده با خریدار د...
-
اتراف
لغتنامه دهخدا
اتراف . [ اِ ] (ع مص ) اصرار بر نافرمانی کردن . (منتهی الارب ). || در نعمت فیریده گردانیدن . در نعمت دَنَه گرفته گردانیدن . (زوزنی ). نعمت دادن کسی را چندانکه بغلبه ٔ نشاط انجامد. دنه گرفتن در نعمت . گمراه کردن نعمت کسی را. بیراه کردن نعمت کسی را. ها...
-
جکر
لغتنامه دهخدا
جکر. [ ج َ ک َ ] (ع مص ) حاجتمند شدن . (منتهی الارب ). || اصرار ورزیدن در بیع. (اقرب الموارد) || غضبناک کردن . خشمگین ساختن . (دزی ).
-
جکرة
لغتنامه دهخدا
جکرة.[ ج َ رَ ] (ع مص ) اصرار کردن . لجاجت ورزیدن . (تاج العروس ). || (اِ) حاجت . (منتهی الارب ). || مجاجة. آب دهان . خدو. (از اقرب الموارد).
-
پافشاری
لغتنامه دهخدا
پافشاری . [ ف ِ ] (حامص مرکب ) پایداری . ایستادگی . مقاومت . ثبات .استقامت . استواری . پابرجائی . پای برجائی . ثبات قدم . اصرار. ابرام . و با مصدر کردن صرف شود.
-
چانه ٔ بیجا زدن
لغتنامه دهخدا
چانه ٔ بیجا زدن . [ ن َ / ن ِ ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخن بیهوده گفتن . حرف مفت زدن . پرگوئی و پرچانگی کردن : واعظاین سنت تحت الحنکت دانی چیست ؟چانه بندیست که پر چانه ٔ بیجا نزنی . تأثیر (از آنندراج ).|| اصرار بیهوده کردن . ابرام بیفایده کردن .