کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصبهبذان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصبهبذان
لغتنامه دهخدا
اصبهبذان . [ اَ ب َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) شهریست به دیلم که پادشاه آن ناحیه در آن سکونت داشت و میان آن و دریا دو میل فاصله بود. (از معجم البلدان ). شهریست به بلاد دیلم . (منتهی الارب ) (قاموس الاعلام ). و رجوع به اسپهبدان واصفهبدان و مراصدالاطلاع و مرآت...
-
اصبهبذان
لغتنامه دهخدا
اصبهبذان . [ اَ ب َ ب َ / ب ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) در اصل زبان پارسی لقبی بود که بر پادشاهان طبرستان اطلاق میشد چنانکه پادشاهان فارس (ایران ) را کسری (خسرو) و پادشاهان ترک را خاقان و پادشاهان روم را قیصر میخوانند. (از معجم البلدان ). لقب ملوک طبرستان ...
-
جستوجو در متن
-
اصفهبدان
لغتنامه دهخدا
اصفهبدان . [ اِ ف َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) معرب اسپهبدان . رجوع به اصبهبذان و سپهبدان و اسپهبدان شود.
-
اسپهبدان
لغتنامه دهخدا
اسپهبدان .[ اِ پ َ ب َ ] (اِخ ) اصبهبذان . نام شهری بناحیه ٔ دیلم . || بخش شرقی مازندران را به لقب شاهان آن ناحیت اسپهبد یا اسپهبدان نامیده اند. (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 3 و 52 بخش انگلیسی ).