کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اص
لغتنامه دهخدا
اص . [ اَص ص ] (ع مص ) درخشیدن چیزی . (منتهی الارب )(قطر المحیط). || سخت گردیدن گوشت ناقه ومحکم شدن پیوستگی الواح آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سخت شدن گوشت ناقه و پیوستگی الواح آن ، و پر شدن گوشت و بهبود یافتن و فربه شدن آن . (قطر المحیط). || ...
-
اص
لغتنامه دهخدا
اص . [ اَص ص / اِص ص / اُص ص ] (ع اِ) اصل . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (قطر المحیط). بن و بیخ . (آنندراج ). اساس . (قطر المحیط). ج ، اصاص . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (قطر المحیط). اس ّ.
-
واژههای همآوا
-
عس
لغتنامه دهخدا
عس . [ ] (اِ) زرنیخ است . (فهرست مخزن الادویة).
-
عس
لغتنامه دهخدا
عس . [ ع َ سِن ْ ] (ع ص ) سزاوار و خلیق . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). عَسی . عسی ّ. رجوع به عسی شود.
-
عس
لغتنامه دهخدا
عس . [ ع َس س ] (ع اِ) گویند: جی ٔ بالمال من عسک و بسک ؛ یعنی با جد و جهدخود، و آن لغتی است در «حسک ». (از منتهی الارب ): جاءبه من عسه و بسه ؛ یعنی آن را از جائی که بود و نبودآورد، و این دو از اتباع هستند و از هم جدا نمی گردند. (از اقرب الموارد). و ر...
-
عس
لغتنامه دهخدا
عس . [ ع َس س ] (ع مص ) به شب گردیدن به پاسبانی . (از منتهی الارب ). بشب گشتن ازبرای احتراز از دزدان . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از المصادر زوزنی ). طواف کردن درشب برای حفظ و حراست مردمان و یافتن اشخاص مشکوک . (از اقرب الموارد). || برآمدن خبر کسی ...
-
عس
لغتنامه دهخدا
عس . [ ع ُس س ] (ع اِ) کاسه ٔ بزرگ . (منتهی الارب ). قدح بزرگ . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قدح بزرگ ، و رَفد از آن بزرگتر است . ج ، عِساس ، عِسَسة، أعساس . (از اقرب الموارد). || ذکر و نره . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
عص
لغتنامه دهخدا
عص . [ ع َص ص ] (ع اِ) بن هر چیزی و بیخ و نژاد آن . (منتهی الارب ). اصل ، چنانکه گویند: هو کریم العص . (از اقرب الموارد).
-
عص
لغتنامه دهخدا
عص . [ ع َص ص ] (ع مص ) سخت گردیدن و درشت شدن . (از منتهی الارب ). سخت و شدید شدن . (از اقرب الموارد). عَصَص . و رجوع به عصص شود.
-
عث
لغتنامه دهخدا
عث . [ ع َث ث ] (ع مص ) خوردن مته پشم را و درافتادن در آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ستیهیدن . (منتهی الارب ). الحاح . (اقرب الموارد). || گزیدن مار کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برگرداندن کلام را بر کسی یا سرزنش کردن او را. (اقرب...
-
عث
لغتنامه دهخدا
عث . [ ع ِث ث ] (ع اِ) افعی که افعی دیگر را خورد. ج ، عِثاث . (اقرب الموارد).
-
عث
لغتنامه دهخدا
عث . [ ع ُث ث ] (ع ص ) هو عث مال ؛ او تباه کننده ٔ شتران است . (منتهی الارب ).
-
آس
لغتنامه دهخدا
آس . (اِ) دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده و زیرین را در میان میلی آهنین و جز آن از سوراخ میان زبرین درگذشته و سنگ زبرین بقوت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و حبوب و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست گردد، دست آس و آسدست ، و آنچه را...
-
آس
لغتنامه دهخدا
آس . (اِخ ) نام قومی از ایرانیان ، ساکن قفقاز مرکزی . زبان این مردم لهجه ای از فارسی است و ایشان را ایرُن و اِس و اُسِت نیز نامند. و آنان مردمی قوی با مویهای خرمائی و چشمهای آسمانگونه باشند و در قدیم پادشاهی و مملکتی به همین نام داشته اند. عده ٔ کنون...