کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشیا
لغتنامه دهخدا
اشیا. [ اَش ْ ] (ع اِ) صورتی از اشیاء ج ِ شی ٔ است که در فارسی شاعران همزه ٔ آخر آنرا بضرورت وزن یا قافیه کردن با کلمه های مختوم به الف حذف کنند : مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی که او عامست و ماهیات خاص اندر همه اشیا. ناصرخسرو.اگرچه بیعدد اشیا...
-
جستوجو در متن
-
اشیاوات
لغتنامه دهخدا
اشیاوات . [ اَش ْ] (ع اِ) ج ِ شی ٔ. (منتهی الارب ) (المنجد). ج ِ شی ٔ. چیزها. (آنندراج ). رجوع به شی ٔ و اشیا و اشیاء شود.
-
میزان القوه
لغتنامه دهخدا
میزان القوه . [ نُل ْ ق ُوْ وَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) دستگاهی که با آن قوه ٔ اشیا را سنجند. (یادداشت مؤلف ).نیروسنج . (لغات فرهنگستان ). رجوع به نیروسنج شود.
-
نیرنودی
لغتنامه دهخدا
نیرنودی . (ص نسبی ) آنکه اهل فکر و نظر باشد و حکیم مشائی را نیز گفته اند. (آنندراج ). نیرنودیان ؛ارباب فکر و نظر و حکمای مشائیه که حقیقت اشیا را به فکر و اندیشه معلوم نماید. (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به نیرنود و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 272 شود.
-
جباجبا گفتن
لغتنامه دهخدا
جباجباگفتن . [ ج َ ج َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) جبا کردن . پیاله ٔ خود را بدیگری دادن از راه دوستی : ز شش جهت همه اشیا جباجبا گویندچه حکمتست بجا هیچ مرحبا بتو نیست . ملاشاه (از بهار عجم ) (آنندراج ).رجوع به جبا کردن شود.
-
دکور
لغتنامه دهخدا
دکور. [ دِ کُرْ ] (فرانسوی ، اِ) دِکر. دراصطلاح نمایشنامه و سینما، مجموعه ٔ ساختمان و اشیا واثاثه و عوامل دیگر تزیینی در صحنه ٔ نمایش و مانند آن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به دکوراسیون شود.
-
خبش
لغتنامه دهخدا
خبش . [ خ َ ] (ع مص ) جمع کردن . بگیرآوردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از این گوشه و آن گوشه جمع کردن . (از متن اللغة) (از معجم الوسیط). جمع کردن و بگیر آوردن اشیا را از اینجا و از آنجا . (از آنندراج ).
-
دامرس
لغتنامه دهخدا
دامرس . [ ] (اِخ ) (بمعنی عجله ). اول اشیا 17: 34) زن اتینائی بود که بواسطه ٔ موعظه ٔ پولس به دین مسیح گروید و بعضی بر آنند که او زوجه ٔ یونیسیوس اریوپانی بوده است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
تسلیم اصفهانی
لغتنامه دهخدا
تسلیم اصفهانی . [ ت َ م ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا صادق نام داشته و چندی لوای سیاحت افراشته ارادت غلام علی شاه هندی راگزیده ... گویند مردی صاحب ذوق بود اما به طریق سلسله ٔ جلالیه رفتار می نمود ملاقاتش اتفاق نیفتاد. چند سال قبل از این (تاریخ تصنیف کتاب )...
-
مانا
لغتنامه دهخدا
مانا.(اِ) نیروی مستقل مادی وروحانی که همه جا پراکنده است و در همه ٔ شعارها و موجودات و اشیاء مقدس شرکت دارد. «دورکیم » مانا را خدایی می داند که مردم بدوی پرستش می کنند. خدایی است بی شخصیت و بی نام و بی تاریخ که در همه جا و همه ٔ اشیا پراکنده است . شک...
-
انتساق
لغتنامه دهخدا
انتساق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) با هم منتظم شدن امور. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). انتساق اشیا؛ انتظام بعضی با بعضی . (از اقرب الموارد). نظم پذیرفتن . منظم گردیدن . مرتب شدن . (فرهنگ فارسی معین ). طریق و انتظام پذیرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). |...
-
مدقق
لغتنامه دهخدا
مدقق . [ م ُ دَق ْ ق ِ ] (ع ص )آنکه نیک می کوبد. (ناظم الاطباء). کوبنده و نرم کننده .نعت فاعلی است از تدقیق . رجوع به تدقیق شود. || کار باریک کننده و نکته های باریک پیداکننده . (غیاث اللغات ). || آنکه در معرفت و وقوف برچیزی دقت میکند . (ناظم الاطباء)...
-
اشیاء
لغتنامه دهخدا
اشیاء. [ اَش ْ ] (ع اِ) ج ِ شی ٔ، بمعنی چیز، و کلمه ٔ اشیاء برحسب مذهب اخفش اَفْعِلاء است جمع بر غیر واحد خود مانند شعراء، زیرا فاعل بر فُعَلاء جمع نشود پس همزه را که میان یاو الف است جهت تخفیف حذف کردند و از اینرو غیرمصروف آید و بعقیده ٔ خلیل فَعْلا...
-
وانمودن
لغتنامه دهخدا
وانمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) بازنمودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دوباره پدیدار کردن . (ناظم الاطباء). منعکس کردن . دوباره نشان دادن : سپهر آئینه ٔ عدل است و شایدکه هرچ آن از تو بیند وانماید. نظامی .|| نشان دادن . نمودن . ظاهر ساختن ....