کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشگفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشگفت
لغتنامه دهخدا
اشگفت . [ اِ گ َ ] (اِ) غار و رخنه ٔ کوه باشد. (برهان ) (هفت قلزم ). و اصل در آن شگاف و شگافته بوده است .(آنندراج ). در فرهنگ جهانگیری بمعنی غار است . و شگفت هم گویند. (شعوری ). و رجوع به اشکفت و شکفت شود.
-
اشگفت
لغتنامه دهخدا
اشگفت . [ اِ گ ِ ] (اِ) عجب که از تعجب باشد. (برهان ) (هفت قلزم ). عجب و آنرا شگفت نیز گویند و در مقام تعجب شگفتا نیز گویند مانند ای عجب . (از آنندراج )(انجمن آرا). عجب . (جهانگیری ). || حیرت و تعجب و اضطراب ناگهانی . (ناظم الاطباء). و رجوع به شگفت و...
-
اشگفت
لغتنامه دهخدا
اشگفت . [ اِ گ ُ ] (مص مرخم ، اِمص ) شکفتن گل . (برهان ) (آنندراج ). شکفته شده . (ناظم الاطباء). از شِگُفتَن باز شدن گل . (شعوری ). شکفتگی گل . (هفت قلزم ). و رجوع به اِشکُفت و شکفتن و اشکفتن شود.
-
جستوجو در متن
-
اشکفت
لغتنامه دهخدا
اشکفت . [ اِ ک ِ ] (اِ) عجب . (جهانگیری ). عجب و آنرا شکفت نیز گویند و در مقام تعجب شکفتا نیز گویند مانند ای عجب و عجب او شکفتید یعنی در عجب افتاد و بر این قیاس شکوفیدن یعنی شکفته شدن و در شکفت ماندن و رشیدی شکوف بضم بمعنی شکافنده آورده چنانکه اسدی گ...
-
گازه
لغتنامه دهخدا
گازه . [ زَ ] (اِخ ) یکی از دهستان های بخش پاپی شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال خاوری بخش واقع ومحدود است از شمال به رودخانه ٔ سزار بخش دورود، از جنوب به دهستان سرکانه ٔ از خاور به رودخانه ٔ سزار و از باختر به دهستان گریت . موقع طبیعی کوهستانی ،...