کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکارکردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تجلیة
لغتنامه دهخدا
تجلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از: «ج ل ی ») آشکارکردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطرالمحیط): ان اﷲ یجلی الساعة؛ ای یظهرها. (اقرب الموارد). خداوند آشکار می کند قیامت را. (ناظم الاطباء). || پیشی گرفتن در حلبه . (اقرب الموارد).
-
تمشیر
لغتنامه دهخدا
تمشیر. [ ت َ ] (ع مص ) برگ و شاخ بیرون آوردن درخت و آشکارکردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شادمانی کردن بر جماع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بخش بخش کردن چیزی را و جدا کردن . || لباس پوشانیدن کسی را. (منتهی الارب ...
-
ذعذعة
لغتنامه دهخدا
ذعذعة. [ ذَ ذَ ع َ ](ع مص ) تفرقه . تبدید. پراکندن . پریشان کردن . || ذعذعه ٔ مال ؛ پراکنده و جدا کردن اشتران را. || ذعذعه ٔ سرّ فاشی و منتشر و ظاهر و آشکارکردن راز را. || ذعذغه ٔ خبر؛ پراکندن و فاشی کردن آنرا. || ذعذعه ٔ ریح شجر را؛ سخت جنبانیدن باد...
-
شفاعة
لغتنامه دهخدا
شفاعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) خواهش کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مصادراللغه زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 62). || طالب کاری شدن بوسیله : شفع فی الامر. (ناظم الاطباء). || درخواست کمک کردن . || کوشش کردن : شفع لفلان فی المطلب . || آشکار...
-
معالنة
لغتنامه دهخدا
معالنة. [ م ُ ل َ ن َ ] (ع مص ) با هم آشکار و هویدا نمودن . عِلان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). با هم آشکارکردن دشمنی . (از اقرب الموارد). || به کسی اظهار ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). اظهار کردن کاری بر کسی...
-
برهنه کردن
لغتنامه دهخدا
برهنه کردن . [ ب ِ رَ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عریان کردن . (ناظم الاطباء). لخت کردن . عور کردن . لوت کردن . اعراء. تجرید. تعریة. تکشیف . حسر. قشد. قشط. کاشفة. کشط. کشف . کفح . مکاشفة : چرا خامش نباشی چون ندانی برهنه چون کنی عورت به بازار؟ ناصرخ...
-
انشاء
لغتنامه دهخدا
انشاء. [ اِ ] (ع مص ) بیرون آمدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آفریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). ایجاد چیزی که مسبوق به ...