کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشپشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشپشه
لغتنامه دهخدا
اشپشه . [ اِ پ ِ ش َ / ش ِ ] (اِ) اشپش . رجوع به اشپش شود : آنکه در انبار ماند و صرفه کرداشپشه و موش حوادث پاک خورد.مولوی .
-
جستوجو در متن
-
اشپش
لغتنامه دهخدا
اشپش . [ اِ پ ِ ] (اِ) اشپشه . کرمی که در غله و پشمینه افتد و تباه کند. کرمکی است خرد که در تابستان لباس پشمینه را ضایع کند و در جو و گندم نیز باشد. (انجمن آرای ناصری ) (جهانگیری ). اشپشه کرمکی باشد که بیشتر در تابستان و هوای گرم در پوستین و نمد و سق...