کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشمید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشمید
لغتنامه دهخدا
اشمید. [ اِ ] (اِخ ) یوهان کریستوفر. (1768 - 1854 م .). از نویسندگان آلمان بود که در قصبه ٔ دینکلسبول باویرمتولد شد و در قصه نویسی برای کودکان شهرت داشت . داستانهای او را به اکثر السنه ٔ اروپا ترجمه کرده اند.
-
اشمید
لغتنامه دهخدا
اشمید. [ اِ ] (اِخ ) میشل . (1726 - 1794 م .). از مورّخان آلمان بود که تاریخ مفصلی برای آلمان نوشت ولی در زمان حیات خود او 11 جلد آن منتشر شد و بقیه را دیگران پس از مرگش از روی یادداشتهای وی گردآوری و منتشر کردند.
-
اشمید
لغتنامه دهخدا
اشمید.[ اِ ] (اِخ ) کریستو. (1740 - 1801 م .). یکی از مورخان آلمان بود و تاریخی درباره ٔ روسیه تألیف کرد.
-
جستوجو در متن
-
آشمیدن
لغتنامه دهخدا
آشمیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) مخفف آشامیدن : خوش دل شد و آرمید با اوهم خوردو هم آشمید با او.نظامی .
-
فراتاکارا
لغتنامه دهخدا
فراتاکارا. [ فْرا / ف َ ] (اِ) یوستی این کلمه را عنوان امیران فارس در دوره ٔ پارتها دانسته است و به قول گوت اشمیت در دوره ٔ اول از سه دوره ای که در فارس زمان اشکانی دیده میشود نام امیران در روی سکه ها چنین بوده است ، و البته گوت اشمید این کلمه را بصو...